Juan Siliang

جزیره سیلیانگ مکانی تبعید است که توسط خدایان برای مجازات خدایان و جاویدانانی که گناهان بزرگی مرتکب شده‌اند، ساخته شده است. این جزیره در محل اتصال قلمرو الهی و قلمرو بهشتی قرار دارد و از هر دو قلمرو مسدود شده است. تبعیدشدگان به این جزیره، در قالب انسان‌های فانی، طعم تولد، پیری، بیماری و مرگ را می‌چشند. همچنین با تماس با آب‌دریای اطراف جزیره، بدنشان می‌سوزد و از هستی محو می‌شوند. افسانه‌ای وجود دارد که هر پانصد سال، یک “رهایی آسمانی” رخ می‌دهد.
در این زمان، خدایان، جاویدانان و فرزندان تبعیدشدگان می‌توانند با گذراندن آزمایشی، جزیره را ترک کرده و به بهشت بازگردند. با این حال، صبر برخی از خدایان و جاویدانان کم است. روزی، جاویدانی به نام شانگ ژن برای شکستن طلسم و فرار از جزیره سیلیانگ، دست به برپایی یک تشکیلات جادویی می‌زند که نیازمند قربانی کردن افراد است. همسر او که از بار گناه به ستوه آمده، با خودکشی و پریدن به دریا به زندگی خود پایان می‌دهد. تلاش مرد برای نجات همسرش بی‌فایده است و در نهایت او نیز با پیوستن به همسرش، به زندگی خود خاتمه می‌دهد.
تنها بازماندگان این حادثه، پسرشان جینگ ژوان و دخترخوانده‌ی فانی‌شان تو لی هستند؛ که پس از این فاجعه از هم جدا می‌شوند. جینگ ژوان برای کشف حقیقت پشت پرده این حادثه، مخفیانه عمل می‌کند. او در یکی از مأموریت‌هایش متوجه می‌شود که هزاران سال است هیچ‌کس موفق به ترک جزیره نشده است.

درباره انیمه جزیره سیلیانگ

قانون‌گذاری و دنیای داستان خیلی منحصر به فرد و جالب روایت می شود. شخصیت‌ها هم عالی نوشته شده اند و هر کدام ویژگی‌های خاص خودشان را دارند. انیمیشن در این انیمه بسیار جذاب و فوق العاده است که با دیدن تنها یک دقیقه از انیمه متوجه آن می شوید.  تک تک تار موهای شخصیت ها طراحی شده، حرکت لباس‌ها، حتی نمای نزدیک چشم‌ها و لب‌های آنها هم دقیق است.
چهار قسمت ابتدایی انیمه بسیار خالی و بدون اتفاق به نظر می‌رسند. بسیاری از جزئیاتی که در این قسمت‌های اولیه ارائه می‌شود، بی‌معنی به نظر می‌آیند و تشخیص شخصیت اصلی گیج کننده است. با این حال، بعد از قسمت چهارم، داستان شروع به شکل‌گیری می‌کند و شخصیت‌های معرفی‌شده در ابتدا با خط اصلی داستان ارتباط پیدا می‌کنند. اگر تا آخر این بخش با سریال همراهی کنید، قطعا از داستان جالب و انیمیشن دیدنی آن شگفت زده می شوید.