انیمه‌های ژانر اکشن

جو هیگان یک نینجای فراری بوده که بعد از فرار از قبیله و گذشته خشونت‌آمیز خود، در روستاهای آمریکا با خانواده‌اش پنهان شده است. یک شب، او توسط تیمی از قاتلان از سازمان اسبق خود مورد حمله قرار می‌گیرد که به‌خاطر خیانت به قانون باستانی‌شان، مجازاتی خونین را بر سر جو و خانواده‌اش تحمیل می‌کنند. جو با برخاستن از «مرگ» ظاهری‌اش دوباره به‌عنوان خود سابقش - نینجا کامویی - پدیدار می‌شود تا انتقام خانواده و دوستانش را بگیرد. کامویی یک نینجای قرن بیست و یکم است؛ او سایه‌ای است از دل تاریخ که مهارت‌های باستانی خود را با دقتی سرسام‌آور در برابر سلاح‌های پیشرفته قرار می‌دهد. او باید با قاتلان آموزش‌دیده، سایبورگ‌های مبارز و نینجاهای دیگر مقابله کند تا قبیله‌ای که موجب ساختش بوده را از بین ببرد.

با معرفی یک هوش مصنوعی فوق پیشرفته که از هوش انسانی پیشی گرفته بود،وجود اینکه بشر هنوز خیلی مانده تا به درک کامل از ساخته های مواد برسد این تکنولوژی دور برای انسان ها شروع به تبدیل شدن به واقعیت میشود. لاسیا یک hIE که مهجز به یک دستگاهِ به شکل تابوت سفید شده یکی از این دسته است. در مد دیدار دختر و پسر آراتو اندویِ ۱۷ ساله یک رویارویی شوم(یا مهم مطمئن نیستم) با لاسیای ساخت بشر دارد. برای چه هدفی این ساخته های دست بشر ساخته شدند؟ درمیان این سوال ها راجع به همزیستی این ساخته های دست بشر و انسان ها، این پسر ۱۷ ساله تصمیمی میگیرد...

از دوره ادوی ژاپن، میدان مسابقات گلادیاتورها در مناطق مشخص وجود دارد. در این مناطق، بازرگانان ثروتمند و تاجران گلادیاتور ها را استخدام می کنند تا در مبارزه ای بدون سلاح با هم بجنگند. توکی تائوما، ملقب به اشورا به این مناطق می پیوندد و حریفانش را نابود می کند. توانایی منحصر به فرد او در شکست دادن رقبایش توجه بازرگانان بزرگ را به خود جلب می کند، مانند مدیر گروه نوگی، نوگی هیدکی.

دنیای مأموریت‌های گیم‌ مستر یک بار دیگر یوسوکه یوتسویا و بقیه‌ اعضای این تیم قدیمی را به طور غیرمنتظره ‌ای به درون خود می‌کشد. این تیم با همراهی جدیدترین عضو خود، کایتا توری، بار دیگر با کاهابل دیدار می‌کند؛ آنهم بی‌خبر از تأثیری که اعمالشان بر این دنیا می‌گذارد.
پس از خداحافظی با کاهابل، تیم به مأموریت جدید خود که اهدای یک بوفالو جیفون به وایکدامنیا در جزیره‌ی جیفون است، اعزام می‌شود. با شروع سفرشان به جزیره، تیم به‌ سرعت متوجه می‌شود که این مأموریت به آن سادگی که در ابتدا به نظر می‌رسید، نیست. 
در واقع، این جزیره توسط اورک‌هایی که معامله‌ای با ساکنان آن انجام داده‌اند، به وحشت افتاده است: اورک‌ها به جای بلعیدن اهالی جزیره، در ازای دریافت بوفالو با آن‌ها کنار می‌آیند. با کمبود بوفالو، جشنواره‌ی سالانه‌ی وایکدامنیا نمی‌تواند برگزار شود. اما با توجه به اهمیت مأموریت تیم، آن‌ها تنها با یک انتخاب آشکار باقی می‌مانند: جزیره را از دست اورک‌ها نجات دهند و جان اهالی را حفظ کنند.

هیراگی اوتنا همیشه به دختران جادویی الهام گرفته و فانتزی تبدیل شدن به یک قهرمان جذاب که با شرارت مبارزه می‌کند را داشته است. بنابراین، وقتی یک فیگور عروسک مانندی شبی به او نزدیک می‌شود و ادعا می‌کند که قدرت جادویی خفته درون او وجود دارد، از شوق و هیجان می‌لرزد. اما رویای رنگین او به‌زودی به شکل طنازانه‌ای در یک تغییر رویداد شکسته می‌شود وقتی که تبدیل به یک شرور می‌شود! او علاقه‌ای به همکاری با نیروهای شرارت ندارد و سعی می‌کند زمانی که یک گروه از دختران جادویی ظاهر می‌شوند و جنگ اعلام می‌کنند، شروران را ترک کند. یک نبرد پیش می‌آید و هیراگی به زودی می‌فهمد که از آزار دادن به دیگران لذت می‌برد زیرا سرشت واقعی او شروع به ظهور می‌کند. Mahou Shoujo ni Akogarete زندگی هیراگی را دنبال می‌کند زمانی که زندگی جدیدش را به عنوان رهبر شروران و نبرد با دختران جادویی و تسلی کردن طبیعت جدید یافته خود به‌طور تمام وقت آغاز می‌کند.