انیمه‌های ژانر فانتزی

وقتی هاروکای منزوی و بد دهن به همراه همکلاسی ‌هایش به دنیای دیگری سفر می‌کند، از ماجراجویی هیجان‌زده نمی‌شود. اما بدش هم نمی‌آید که قدرت‌های جالبی به دست بیاورد. از شانس بدی که دارد؛ او در صف دریافت مهارت‌های جادویی نفر آخر است. زمانی که نوبت به هاروک می‌رسد، دیگر هیچ انتخاب خوبی باقی نمانده. حالا هاروک باید به سختی و به تنهایی، با ترکیبی از مهارت‌های عجیب و غریب با این دنیای فانتزی روبرو شود! هنگامی که بین همکلاسی‌هایش دعوا و آشوب به پا می‌شود، آیا این فرد منزوی می‌تواند به نجات آن‌ها بپردازد؟

"چرا هیچ‌کس از دنیای واقعی یادی ندارد......!" در زمانی که جنگ بزرگ بین پنج نژاد رقیب برای برتری در زمین با پیروزی بشریت به رهبری سید قهرمان به پایان رسید، ناگهان دنیا در برابر چشمان پسری به نام کای "دوباره نوشته" شد. در این دنیای دوباره نوشته شده، کای شاهد شکست بشریت در جنگ به دلیل غیبت سید است - جایی که اژدها و دیوها اکنون سرزمین را اداره می‌کنند، و خود کای به یک موجودیت فراموش شده برای همه انسان‌ها تبدیل شده است. با این حال، پس از مواجه شدن با دختری رازآمیز به نام لینه، کای تصمیم می‌گیرد از این سرنوشت دوباره نوشته شده رهایی یابد. در دنیایی بدون قهرمان، او شمشیر و مهارت‌های رزمی قهرمان (سید) را به ارث می‌برد و با نژادهای قدرتمند حاکم بر سرزمین مبارزه می‌کند.

در دنیای آیوی، ستارگان همه چیزند. آیوی یک رام‌کننده است که ماموریتش زیر نظر گرفتن حیوانات و موجودات وحشی است، اما او هم بدون ستاره به دنیا آمده است! با جانش در خطر، آیوی به جنگل پناه می‌برد و در آنجا با اسلایم کوچک و ضعیفی به نام سورا آشنا می‌شود - تنها موجودی که آیوی قادر است زیر نظرش بگیرد. حال دو دوست نامحتمل راهسپار ماجراجویی می‌شوند تا با جمع‌آوری زباله‌ها زندگی کنند. در این مسیر قلب‌ها را فتح خواهند کرد، از خطرات فرار خواهند کرد و کشف می‌کنند که آیوی بی‌ستاره ممکن است از آنچه به نظر می‌رسد بیشتر باشد...

ساتو عاشق دوست دوران کودکی و همسایه‌اش، هیمه، است از زمانی که ۱۰ سال پیش به طور ناگهانی او و پدربزرگش از ناکجاآباد آمدند. حاال هیمه یک دختر زیبای دبیرستانی اما رازآلود است و این باعث می‌شود برای ساتو سخت‌تر شود عشقش را اعتراف کند. سالگرد نخستین ملاقاتشان نزدیک می‌شود. آیا ساتو شجاعت لازم را پیدا می‌کند تا دوستی‌شان را به چیزی بیشتر تبدیل کند؟ یا سرنوشتی متفاوتی برای این زوج نزدیک به انتظار است؟

در جریان بازدید از کتابخانه ملی، میاکا یوکی و یویی هونگو به یک کتاب قدیمی عجیب برمی‌خورند که نوری قرمز ساطع می‌کند و آن‌ها را به درون دنیای ناشناخته ای می‌کشد. پس از ورود، این دو با تاجران برده روبرو می‌شوند و به کمک تامهومه (مرد جوان قدرتمندی با نمادی چینی بر پیشانی) به سختی فرار می‌کنند. اما لحظه‌ای بعد، نور قرمز بازمی‌گردد و یویی را با خود می‌برد.
میاکا برای بازگشت به همراه خود، از تامهومه کمک می‌خواهد. با این حال اوضاع با مواجهه این زوج با امپراتور سرزمین هوتوهوری، تشدید می‌شود. او معتقد است که میاکا کاهنه پیش گویی شده خدای نگهبان پادشاهی، سوزاکو است. با گردآوری هفت جنگجوی آسمانی خدا، کاهنه می‌تواند سوزاکو را احضار کند و تمام آرزوهایش برآورده شود.
هوتوهوری امیدوار است که این کار کشورش را نجات دهد و از آنجا که به نظر می‌رسد این یک راه حل مناسب برای مشکلات سوزاکو نیز هست؛ او را متقاعد می‌کند که این نقش را بپذیرد. یویی در کتابخانه متوجه می‌شود که تنها برگشته است. او با بی رمقی شاهد تلاش‌های شجاعانه میاکا به عنوان قهرمان کتاب مرموز است.