انیمه‌های ژانر هنرهای رزمی

چو یوان توی نشیمنگاه قصره وقتی که دوان بایو در جنوب غربیه. همه فکر میکنن اونا با هم مشکل دارن ولی مشخص میشه قضیه این نیست. چو یوان باید یه امپراطور خوب بشه و دوان بایو باید بهترین دستیارش بشه.

ارفن که چاره دیگری ندارد، توسط وینونا به دیدار ارباب قلمروی آلماگست هدایت می شود. او چه رازهایی را پنهان می کند؟

بعد از شکست مقابل رهبر قبیله‌ی بیمو، شن چیائو شاگرد ارشد کوهستان شواندو از صخره ای پرت می‌شود و به شدت مجروح می شود. متأسفانه یان ووشی، فرمانده بی رحم فرقه «ماه تصفیه»، فردی شناخته شده به خاطر حیله گری و مهارت‌هایش، به طور اتفاقی با او روبرو می‌شود و نقشه شومی می‌کشد: تبدیل این شاگرد خیرخواه به یک جنگجوی انتقام‌جو که روزی می‌تواند به رقیبی شایسته تبدیل شود.
شن چیائو با دنیایی از خیانت و فریب روبرو می‌شود، دنیایی در تضاد با باورهای قوی گذشته اش مبنی بر وجود نیکی در همگان. با مواجه شدن با سختی‌های بیشتر که او را به مرز جنون می‌رساند، شن چیائو با تصمیم گیری دشواری روبرو است: ادامه حفظ ذات مهربانش (با وجود واقعیت تلخی که به او نشان داده شده است) یا تسلیم شدن در برابر توطئه‌ی فریب‌آمیز یان ووشی کینه توز.

ژیائو شان بهترین مبارز تاریخچه‌ی خانواده‌ی شیائو است. او از سن 4 سالگی تمریناتش را آغاز کرد،. در 10 سالگی به سطح نهم مبارزه دست یافت و در 11 سالگی به سطح دهم رسید و با این دستاورد، جوان‌ترین مبارز تاریخ خانواده‌اش شد. اما در 12 سالگی، اتفاقی غیرمنتظره رخ داد: او تقریبا تمام قدرت خود را از دست داد.
سه سال بعد، همسایگان او را مسخره می‌کردند و حتی نامزدی‌اش را بر هم زدند. به نظر می‌رسید هیچ‌چیزی نمی‌توانست به او کمک کند، اما در همین زمان، روحی از حلقه‌ او ظاهر شد که راه رسیدن به قدرت را به او نشان داد. ژیائو شان دوباره به چهره‌ی محبوب خانواده و جمعیت تبدیل شد، اما این نمی‌توانست جاه ‌طلبی او را محدود کند. برای گرفتن انتقام به هم خوردن مراسم عروسی، او به کوهستان می‌رود و با کمک یک گیاه ‌شناس پیر، قوی‌تر و قوی‌تر می‌شود.

برای به دست آوردن شعله جادویی، شیائو یان به همراه استادش راهی صحرایی پر از مار شدند که خشم یوئه می، رئیس قبیله مارها را برانگیخت. هنگامی که شیائو یان در آستانه مرگ قرار گرفت، توسط استاد مبارزه، که صورتش با ماسکی پوشانده شده بود، نجات یافت. همانطور که مشخص شد، او نیز به دنبال شعله جادویی بود. 
قبیله مار با دادن شعله جادویی به استاد مبارزه مخالفت کرد. اما هنگامی که او به ملکه قبیله حمله کرد؛ مشخص شد که او تنها پوسته‌ای بوده و ملکه واقعی در حال آماده شدن برای جذب شعله جادویی به منظور تبدیل شدن به خدای مبارزه است. قبیله مار به کسانی که جرأت بلند کردن دست علیه ملکه خود را داشتند حمله کردند، در حالی که یان توانست در میانه نبرد ردپایی از شعله جادویی بیابد و به دنبال ملکه شکار کند...