انیمه‌های ژانر ماجراجویی

رِیجی موکودُری که قراره بزودی به دانشگاه بره، ۲ سال پس از عرضه‌ی اولین بازی کامل VRMMO که قابلیت شبیه‌سازی کامل حواس پنجگانه رو داره، این بازی رو میخواد تجربه کنه. با کمی کمک از طرف برادر با تجربه‌ش و همکارش، اِمبریو، رِیجی ماجراجوی جدیدی رو در این دنیا آغاز میکنه. چه چیزی در این دنیای پر از احتمال و شبیه واقعیت انتظار اون رو میکشه؟ با رِیجی همراه باشید تا اسرار این دنیا را اکتشاف کنیم.

میموری توکا و همکلاسی‌ هایش به طور ناگهانی به دنیای فانتزی پرتاب می‌شوند. الهه نگهبان این دنیا آن‌ها را برای خدمت به عنوان قهرمان احضار کرده است. خوشبختانه اکثر دانش‌آموزان با رسیدن به این دنیا مهارت‌های خارق‌العاده‌ای از خود نشان می‌دهند، به جز میموری که سطح مهارت او پایین‌ترین رتبه یعنی E است.
الهه که دیگر به او نیازی ندارد، میموری را به سیاه‌چاله‌ای تبعید می‌کند که هیچکس تا به حال زنده از آن برنگشته است. اما مشخص می‌شود مهارت‌های میموری بی‌ارزش نیستند بلکه غیرعادی اند؛ حتی فوق‌العاده قدرتمند! اگر میموری بتواند خودش را به سطح زمین برگرداند، هیچ چیز نمی‌تواند مانع او از گرفتن انتقام شود.

تناسخ پیدا کردن در یک دنیای دیگه با این قول که قدرت «چیت» یا خیلی قدرتمندی بگیری یه چیزه... و متولد شدن به عنوان یه بچه، که بعد از اینکه پدر و مادر اشرافیت متوجه شدن هیچ قدرتی نداری و رهات کردن تا بمیری، یه چیز دیگه! حالا راینهارت تازه دوباره متولد شده، باید راهش رو در این دنیای خطرناک به تنهایی پیدا کنه، اما خوشبختانه جادویی داره که پشمای همه رو میریزونه!

توی راه برگشتشون از طبقه 18ام، هستیا، بل و بقیه تصادفا با یه حموم آب گرم مخفی و مرموز مواجه میشن و تصمیم میگیرن که اونجا حال و هوایی عوض کنن تا این که موجوداتی از تاریکی بهشون حمله میکنن.

پس از به دست آوردن اطلاعاتی در مورد آسیرپا از پیشگوی پیرزن به نام اینکارمات، سایچی سوگیموتو، گنجیرو تانیگاکی و شیکاپاسی به اوتونوشین کویتوه و هاجیمه تسوکیشیما از هنگ هفتم در سفری به کارافوتو می پیوندند (جزیره‌ای در شمال ژاپن که در حال حاضر تحت مالکیت روسیه است). آن‌ها با حرکت به سمت شمال، به اعماق قلمروی یخ ‌زده روسیه، هر سرنخی را که بتوانند در مورد محل نگهداری آسیرپا پیدا کنند جمع‌آوری می‌کنند و به سرعت به دنبال او می‌روند. 
او از آنچه در زندان آباشیری اتفاق افتاده است بی‌خبر است. به شدت از اعمال گذشته‌ پدرش ویلک، ناراحت و سردرگم است. برای درک بهتر انگیزه‌های او، دوست قدیمی پدرش یعنی کیرورانکه را تا مکانی که ویلک در آن متولد و بزرگ شده است، دنبال می‌کند. اما کیرورانکه و تک‌تیرانداز ماهر هیاکونوسوکه اوگاتا، پشت سر او نقشه‌ هایی می‌کشند. 
حتی اگر آن‌ها بتوانند هر 24 پوست خالکوبی ‌شده را که نقشه ‌ای از طلای گمشده‌ی آینو را تشکیل می‌دهند، به دست آورند؛ گروه‌های مختلفی که اکنون به دنبال آن هستند، متوجه شده‌اند که نقشه بدون آسیرپا بی‌فایده است. سوگیموتو با درک خطری که او را تهدید می‌کند، با نا امیدی امیدوار است که زودتر به آن دختر برسد و او را از چنگال حریصانه‌ کسانی که قصد دارند او را به گناهان خود بکشانند، محافظت کند.