ایسانامی کاهنه جوان ایزومو، ناچار است شاهد سوختن معبد خود توسط گروهی از نینجای شرور و قتل عام ساکنان آن باشد. او مجبور به فرار به جنگل می‌شود تا از سرنوشتی مشابه در امان بماند. به طور اتفاقی با سایزو کریگاکو (نینجای سرگردان از مدرسه ایگا) برخورد می‌کند. این دو به قلعه اُئدا سفر می‌کنند تا از یوکیمورا سانادا کمک بخواهند. قدرت عجیب و ویرانگر ایسانامی آشکار می‌شود و سانادا با تشکیل گروهی ده نفره از جنگجویان در کنار ایسانامی به کمک او می‌شتابد.
بدین ترتیب داستان این انیمه در دوره جنگ های داخلی آغاز می‌شود. این داستان سفر سایزو و ایسانامی را در سرزمین های جنگ زده برای یافتن جنگجویان دلیر به منظور خدمت تحت پرچم یوکیمورا دنبال می کند؛ جنگجویانی که هر کدام دارای مهارت های قدرتمندی هستند. آن‌ها باید مسافت های طولانی را طی کنند و در عین حال از دست کسانی که به دنبال قدرت تاریک ایسانامی هستند فرار کنند.

این فیلم خلاصه ای از قسمت‌های 9 تا 13 انیمه اصلی این سریال است. ریکو و رگ به لایه سوم فرود می‌آیند، جایی که ریکو برای اولین بار با نفرین مواجه می‌شود. آن‌ها به لایه چهارم پایین می‌روند؛ جایی که بازوی ریکو توسط یک Orbed Piercer زخمی می‌شود و رگ سعی می‌کند او را نجات دهد. ناناچی به کمک آن‌ها می‌آید و بازوی مسموم ریکو را نجات می‌دهد. ناناچی از رگ می‌خواهد که میتی (همراه جاودانش) را بکشد. ناناچی سپس به ریکو و رگ در سفرشان برای رسیدن به انتهای پرتگاه می‌پیوندد.

در ادامه‌ ماجراجویی خود در جزیره‌ی آزمندی، گون و کیلوا زیر نظر بیسکیت به شدت تمرین می‌کنند تا برای شرکت در بازی آماده شوند. با بهبود قابل توجه توانایی ‌هایشان و تهدید کشنده‌ بازیکنانی که جزیره‌ی آزمندی را به خطر انداخته‌اند؛ گون و همراهانش با وجود خطراتی که در طول فعالیت‌های بازی و رویارویی با دیگر بازیکنان با آن‌ها مواجه خواهند شد، به بازی ادامه می‌دهند.

جادوگر قدرتمند، «لینا اینورس» به سراسر جهان سفر می‌کند و گنجینه‌هایی را از راهزنانی که از مسیر او عبور میکنند می‌دزدد. آخرین قربانیان او، گروهی از دزدان تشنه انتقام در جنگلی در کمین می‌مانند. وقتی «لینا» می‌خواهد بدون زحمت مهاجمان احتمالی خود را بکوبد، «گوری گابریف» که یک شمشیرزن است، ناگهان حضور خود را اعلام می‌کند. با فرض اینکه «لینا» یک دختر پریشان است، مرد احمق و در عین حال بزرگوار برای نجات او با دزدان روبرو می‌شود. پس از شکست‌دادن آن‌ها، «گوری» تصمیم می‌گیرد «لینا» را تا شهر اطلس اسکورت کند.  «لینا» نیز اگرچه چندان مشتاق این ایده نیست، اما در نهایت پیشنهاد او را می پذیرد. با این حال، بدون اینکه متوجه شود، «لینا» یک آیتم جادویی قدرتمند در میان غنایم اخیر خود پیدا کرده است.  به این ترتیب آن‌ها ماجراجویی خود را آغاز می‌کنند، سفری که ممکن است سرنوشت جهان را مشخص کند...

۲۰ سال پس از مداخله در سرقت بانک توسط سارق بدنامی تحت عنوان Gasback وش استمپد به سوی شهر ماکا میرود. شایعاتی وجود دارند که میگویند ممکن است سارق افسانه‌ای در آنجا پیدا شود و این سیل جایزه بگیران را برای به دام انداختن او و بردن ۳۰۰ میلیون دلار به آنجا سرازیر میکند

در ادامه تلاش برای بازپس‌گیری اکباتان، شاهزاده ارسلان و همراهانش به سمت شهر حرکت می‌کنند. اما پس از دریافت خبر حمله‌ی پادشاهی همسایه توران به قلعه‌ی پشاور، شاهزاده مجبور می‌شود برای دفاع از قلعه به عقب بازگردد. حین دفع کردن نیروهای مهاجم، ارتش پارس با یک بازدیدکننده‌ غیرمنتظره روبرو می‌شود.
در حالی که ارسلان به پشاور بازمی‌گردد، شاهزاده هرمز برای جستجوی شمشیر افسانه‌ای رخش‌نژاد؛ که حق حکومت و بازپس‌گیری آنچه را که به درستی متعلق به اوست به او اعطا می‌کند، اندکی از نبرد با پسر عمویش منحرف می‌شود.
با این حال، پس از کشف این اثر گمشده، توسط شوالیه‌های معبد لوزیتانیا به سرقت می‌رود و جنگجوی نقابدار را به تعقیب آن‌ها وامی‌دارد. در همین حال، در اکباتان، آندراگوراس سوم پادشاه اسیر، فرصتی برای حمله پیدا کرده و شروع به حرکت می‌کند.
با تلاقی دو جبهه‌ی درگیری سلطنتی پارس، حق سلطنت ارسلان مورد حمله قرار می‌گیرد. اما با وجود موانعی که در راه آن‌ها وجود دارد، شاهزاده جوان و گروه وفادار جنگاورانش برای بازگرداندن پارس به شکوه گذشته‌اش به پیش می‌روند.