انیمه‌های ژانر عاشقانه

میگه: یوکیناری وقتی بچه بوده مورد ازار و اذیت و سو استفاده دخترا قرار میگرفته و حالا توی دبیرستان،تو یه شرایط نادر قرار گرفته: هر وقت دخترا لمسش می کنن یا حتی نزدیکش میشن،بدنش تاول میزنه.حالا تصور کنید که چه قد تعجب میکنه وقتی که به طور ناگهانی فرستاده میشه به شهر سرن ها تو یک دنیای مرموز که به شکلی نامریی دور زمین میچرخه و بیشتر جمعیت اونجارو زن ها تشکیل میدن.خوشبختانه،یوکیناری یه دوست جدید پیدا میکنه،میهارو چان،کسی که به شکلی عجیب اونو تحت تاثیر قرار نمیده.(باعث تاول زدنش نمیشه).

چیز زیادی از آتارو موروبوشی شهوتی شناخته نشده، اما شانس بد شگفت انگیزش مثل یک شاخ بر سر آدم فضایی ها تابلوئه. وقتی زمین توسط یک ناوگان مهاجمان فضایی که خود را اونی صدا میزدند تهدید میشود، آتارو به نمایندگی زمین انتخاب میشود که با یکی از آنها دوئل کند. از شانس بد آتارو درواقع دشمن او لوم است، دختر رهبر اونی که مقامش را روی پیروزی گذاشته است - هنگامی که آتارو بیکینی بالایی لوم را پیدا میکند و آن را میقاپد پیروز میشود. با این حال، بدشانسی باز هم کار خودش را میکند وقتی که لوم اشتباها قول عروسی آتارو با دوست دخترش شینوبو میاکه را به خودش میگیرد. با استفاده از اعتبارش به عنوان شاهدخت بیگانه ها، او و آتارو به یک خانه نقل مکان میککند. حال آتارو باید یک رابطه خود را با شینوبو متعادل نگه دارد و لوم را هم خوشحال نگه دارد.

نائو دختر داستان ما، عاشق عشق های ممنوعه ی بین خواهر و بردار هاست. و از طرفی توی زندگی واقعی هم عاشق برادر خودش شوسکه ست و تلاش میکنه که با برادرش عشق بازی کنه، ولی این حقیقت رو نمیدونه که شوسکه برادر واقعیش نیست و نائو توی این خونه به فرزند خواندگی گرفته شده…..

R- 15 در مورد یک پسر ، Taketo Akutagawa ، که به یک دانشکده نابغه است : آکادمی خصوصی دبیرستان . Taketo یک رمان نویس نابغه است و عاشقانه ( شهو.ا.ن.ی) می نویسد . با وجود دیدگاه های منفی بسیاری از مردم از او دارند ، او قصد دارد تا در بالای عنوان بزرگترین نویسنده در جهان به رسمیت شناخته شده

کاوایی مونا یک دختر خیلی زیباست؛ اون از همه نظر بی‌نقصه و خودش هم اینو می‌دونه. توی مدرسه، دخترها و پسرها همه عاشقن و اونم کم کم به این واکنش‌ها عادت می‌کنه. تا زمانی که با یه پسر به نام کورویوا مداکا که تحت تاثیر زیباییش قرار نگرفته روبه‌رو میشه. مونا سعی می‌کنه باهاش حرف بزنه و حتی رفتارهای بامزه انجام بده تا دلشو آب کنه، ولی اخم روی صورت مداکا از بین نمیره. مونا که راهی براش باقی نمونده، از آخرین سلاحش استفاده می‌کنه: جذابیت فیزیکی بدنش. کارهای اون بقیه پسرها رو عاشق و دلباخته می‌کنه ولی کورویوا برخلاف بقیه هیچ واکنشی نشون نمیده. مونا نمی‌دونه تنها دلیلی که کورویوا به زانو درنیامده، اینه که اون برای راهب شدن آموزش می‌بینه و نباید تسلیم خواسته‌های دنیوی بشه. مونا که برای اغوا کردن کورویوا تلاش می‌کنه، متوجه نیست که رفتار جوانمردانه‌ی کورویوا، ممکنه باعث ایجاد علاقه‌اش به او‌ن بشه...

دوست دوران کودکی Kouichi Sanada و Kazuki Aihara’s که Mao Mizusawa نام دارد بعد از چند سال زندگی کردن در فرانسه به ژاپن برگشته است. Kouichi بسیار شگفت زده میشود زمانیکه می فهمد چون پدر و مادر Mao هنوز خارج از کشور هستند مادرش قبول کرده است که به Mao اجازه دهد با آنها زندگی کند. این سه دوست به یکدیگر کمک می کنند تا بالا و پایین های عشقهای دوران مدرسه کنار بیایند