انیمه‌های ژانر عاشقانه

«سائیکی کوشیرو» به عنوان یک برنامه‌ریز عروسی کار می‌کند، اما زندگی عاشقانه خودش بسیار آشفته و درهم‌ریخته است. گذشته‌ی او، «سائیکی» را از داشتن یک عشق صمیمی محروم می‌کند: او فرزند یک زوج مطلقه است و با پدرش زندگی می‌کند و همچنین یک مادر و خواهر دارد که سال‌هاست که آن‌ها را ندیده است. پس از اینکه «سائیکی» دوست‌دخترش را از دست می‌دهد، یک برخورد تصادفی با یک دانش‌آموز دختر دبیرستانی دارد که  آرامش «کوشیرو» را متزلزل می‌کند و احساسات جدیدی را در او ایجاد می‌کند. اما به زودی «سائیکی» متوجه می‌شود که این دختر در واقع خواهر اوست که سال‌های سال او را ندیده است. با این حال، احساسات در قلب کوشیرو باقی می‌مانند...

در میان خاطرات مبهم کاردیا بکفورد، او می تواند پدرش آیزاک، و خانه ای را که به تنهایی در آن زندگی می کند به یاد بیاورد. او توسط مردم شهر به عنوان یک هیولا شناخته می شود؛ چرا که ماده ای مرگبار در بدن او وجود دارد. قلبی که به طور ابدی می تپد و به نام "هورولوژیوم" نیز شناخته می شود، توسط پدرش در سینه او کار گذاشته شده است و توانایی تولید انرژی بی نهایت را دارد.
این قلب همچنین باعث می شود پوست او هر چیزی را که لمس کند از بین ببرد. بسیاری در لندن به دنبال "هورولوژیوم" هستند، از جمله سازمان گرگ و میش که گفته می شود آیزاک با آنها ارتباط نزدیکی دارد. نیروهای نظامی بریتانیا برای به دست آوردن قدرت این ماده، کاردیا را مجبور می کنند خانه خود را به عنوان زندانی ترک کند.
اما در راه، او توسط دزدی متشخص بنام آرسن لوپن، ربوده می شود که می گوید قلب او را خواهد دزدید. کاردیا با پیوستن به لوپن و همراهانش، سفری را برای کشف حقیقت پشت ارتباط آیزاک با گرگ و میش، خاطرات گمشده‌اش و قلب درون سینه‌اش آغاز می کند.

کائورو هر روز به بندر میره تا ببینه کنشین برگشته یا نه بعد از یه مدت اون شروع میکنه به مرور کردن زندگیش با کنشین و همه ی چیزهایی که اتفاق افتادن

فصل سوم انیمه Kimi ni Todoke

تابستان «تاکاگی» و «نیشیکاتا» در دبیرستان شروع می‌شود و به‌نظر می‌رسد که دلچسب‌ترین شروع ممکن را دارد، چراکه این دو دوست یک بچه گربه‌ رهاشده را پیدا می‌کنند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند تا زمانی که او بتواند مادرش را پیدا کنند، با کمک یکدیگر او را به سرپرستی گرفته و بهترین مراقبت‌ها را برایش ترتیب ببینند...