انیمه‌های ژانر مدرسه ای

کوروکامی مداکا، به تازگی با 98 درصد آراء، رییس انجمن دانش آموزی میشه و برای ارتباط بهتر با دانش آموزا جعبه ای تعیین میکنه. دانش آموزا مشکلاتشون رو داخل جعبه می ذارن و مداکا برای حل اونا ماجراهای شاد و زیبایی رو تجربه می کنه. اون جعبه به جعبه ی مداکا معروف میشه .....

اومارو دوما دانش‌آموزی نمونه است که دارای یک وجه پنهان است: هر روز که به خانه می‌رسد، کاپشن همستر خود را می‌پوشد و به یک اوتاکو تنبل علاقه مند به غذاهای ناسالم تبدیل می‌شود. با ادامه این رفتارهای روزانه اومارو، دوستی بین او و همکلاسی‌هایش نانا ابینا، کریه موتوبا و سیلفینفورد تاچیبانا عمیق‌تر می‌شود و رویدادهای جالب‌تری شروع به شکل‌گیری می‌کنند.
البته این رویدادها سوالات زیادی را ایجاد می‌کند. نانا از برادر اومارو تایهی، چه خواسته است؟ دختر مرموز با گیره موی الماسی کیست؟ و مهم‌تر از همه: چرا این دختر اومارو را می‌شناسد؟

می‌گویند هر چه چیزی بیشتر تغییر کند، بیشتر دست نخورده و شبیه خود می شود! و این کلمات نمی‌توانند برای هیچ جا به اندازه شورای دانش‌آموزی آکادمی خصوصی اووسای درست‌تر باشند. اگرچه یک سال کامل گذشته است و اعضای ارشد به سال آخر دبیرستان رسیده اند، اما چیز زیادی تغییر نکرده است. رئیس شینو آماکوسا هنوز هم به همان اندازه منحرف است، منشی آریا شیشیجو هنوز هم از پوشیدن لباس خودداری می‌کند، خزانه‌دار سوزو هاگیمورا هنوز یک اینچ هم رشد نکرده است. و معاون تاکاتوشی تسودا هنوز هم گزینه اصلی برای شیطنت‌های دیوانه وار آن‌هاست.
البته، محدود کردن سرگرمی به چهار نفر ممکن است کمی کهنه شود؛ اگرچه این گروه هنوز با باشگاه جودو و باشگاه روزنامه نگاری سرگرم می‌شود، اما دختران بیشتری برای شرکت در این اتفاقات آمده‌اند.
کوتومی خواهر تاکاتوشی، دانش‌آموزی جدید در اووسای است که به اندازه رئیس منحرف است. در حالی که اومی رئیس شورای دانش‌آموزی بی‌تفاوت دبیرستان همسایه ایریو، کاملاً با دیوانگی در اووسای سازگار است.

کی به مدرسه نیاز داره؟ کی به بیس بال نیاز داره؟ کی به دوست نیاز داره؟ این شعار دانش آموز دبیرستانی، تاشی فورا ـست که بعد از از دست دادن شهرتش تنها شده. یک روز، او شاهد حمله یک غول میشه که در نتیجه اون یک دوستش کشته میشه و دیگریش به بیمارستان میبره. فورا این آدم خوار ها رو دنبال میکنه و به دنبال انتقامه.

«ایشیکی آیروها» دعوت آخر هفته «هاچیمن هیکیگایا» را برای همراهی در سراسر استان «چیبا» قبول می‌کند تا ایده‌های مناسب برای یک قرار ایده‌آل با «هایاتو هایاما» را بررسی کنند. در حالی که این دو بدون برنامه از جایی به جای دیگر سرگردان هستند و با یکدیگر صحبت می‌کنند، ظاهراً از همراهی یکدیگر لذت می‌برند...