انیمه‌های ژانر پسرانه

چیز زیادی راجع به آتارو موروبوشی خاص نیست غیر از شانس خیلی بدش. وقتی که زمین توسط مهاجمین فضایی‌ای به اسم اونی تحت خطر قرار میگیره، آتارو انتخاب میشه که به عنوان نماینده انسان‌ها با یکی از اونا دوئل کنه. به طرز عجیبی برای شانس آتارو، بازی‌ای که باید توش دوئل کنن، دنبال‌بازیه و رقیبش لام، دختر رهبر اونی‌ها، شرافت خودش رو به برد ترجیه میده و آتارو موفق میشه که پیروز بشه. با اینحال، بدشانسی میاره وقتی که لام، قول آتارو برای ازدواج با دوست‌دخترش، شینوبو میاکه، رو با ازدواج با خود لام اشتباه میگیره و خوشش هم میاد.

"اچيزن ريوما" نابغه‌ي تنيس جواني است که 4 تورنمنت قهرماني تنيس پياپي را برنده شده اما دائما در حاشيه‌ي پدرش، بازيکن حرفه‌اي سابق تنيس، زندگي مي‌کند. او به مدرسه‌ي راهنمايي "سيشون گاکوئن"، يکي از بهترين مدارس ژاپن ملحق شده و آن‌جا به همراه هم‌تيمي‌هايش به فکر يادگرفتن سبک تنيس خودش به منظور شکست دادن بزرگ‌ترين مانع اين راه مي‌افتد: پدرش و خودش.

باشگاه ساز سنتی دبیرستان توکیسه پس از اجرای ناهماهنگ و ضعیف خود در جشنواره موسیقی سنتی منطقه کانتو ژاپن، با روحیه‌ای پایین مسابقات را پشت سر می‌گذارد. اعضای باشگاه چیکا کودو، ساتووا هوزوکی، تاکزو کوروتا، هیرو کوروسو، کوتا میزوهارا، سانیاسو آداچی و میچیتاکا ساکایی با شنیدن نتایج منفی اجرا به‌شدت نا امید می‌شوند.
با وجود این، اعضای گروه با پی بردن به توانایی های خود، با شور و اشتیاق تصمیم می‌گیرند تا مهارت‌های خود را تقویت کنند. اشتباهات خود را برطرف کنند و سطح نوازندگی خود را برای موفقیت در مرحله‌ مقدماتی کشوری که در زمستان برگزار می‌شود، ارتقا بدهند.
با کمک سوزوکا تاکینامی مشاور جدید و پرهیجان باشگاه، این گروه به هدف خود نزدیک می‌شود. آن‌ها با درک اصول موسیقی خوب و ارتقای مهارت‌های نوازندگی خود و با پیشنهاد اجرای بیشتر برای کسب تجربه‌ی بیشتر، به تدریج به سمت موفقیت گام برمی‌دارند. 
با این حال، در مسیر رسیدن به مسابقات کشوری، اعضای باشگاه ساز سنتی با چالش‌هایی روبرو می‌شوند که تمرکز و پیشرفت آن‌ها را مختل می‌کند. نه تنها تهدید سایر مدارس و نوازندگان قدرتمند همچنان وجود دارد، بلکه مسائل دبیرستانی مانند جوانه زدن عشق و دانش‌آموزان سال سومی که به زودی فارغ‌ التحصیل می‌شوند، گروه مصمم نوجوانان و آینده‌ی باشگاه ساز سنتی را تحت فشار قرار می‌دهد.

کوبایاکاوا سنا .. پسری هست که همیشه از طرف قلدرهای مدرسه اذیت شده .. تا مدرسه ابتدایی .. اون همیشه سعی میکرده سریع بدوه .. حالا در دبیرستان به طور تصادفی هیروما و کوریتا به دنبال یه دونده با سرعت میگردن برای تیم فوتبال امریکایی .. و میخوان سنا رو بذارن تو تیم .. برای پنهان کردن ستاره جدید تیم از چشم باقی دانش اموزان .. هیروما صورت سنا رو با یک کاور شیشه دودی پنهان میکنه و اسم اون رو میذاره Eyeshield 21

پسر دبیرستانی به نام تسوباسا به شهر کیتامی در سمت بالای هوکایدو نقل مکان می‌کند. او در ایستگاه اتوبوس دختر گیارو جوانی را ملاقات می‌کند که «مینامی» نام دارد. منظره ایستاده‌اش تنها در برابر پس‌زمینه سفید برفی بدون پای، با وجود سرمای شدید جذابیت تسوباسا را به خود جلب می‌کند.