انیمه‌های ژانر یائویی

«ساساکی» از دبیرستان فارق‌التحصیل می‌شود، درحالی که «میانو» همچنان در دبیرستان است و این تضاد محل تحصیل باعث ایجاد اضطراب در رابطه‌ی آن‌ها می‌شود...

کیکا یو، وارث یک خاندان جن گیر معروف و با سابقه، پس از دست دادن پدر و مادرش در وضعیت اقتصادی وخیمی قرار میگیرد و مجبور میشود برای گذراندن زندگی نیمه وقت به پیشگویی و تعمیر سیستم های رایانه ای بپردازد. شبی از شب ها یو برای انجام دادن کاری مجبور میشود به اوراق فروشی برود ولی از قضا او شاهد مبارزه بین یک جن گیر مرموز و در عین حال جذاب، به نام تانموکو کی، با یک روح شیطانی می شود. این برخورد باعث می شود سرنوشت یه دریچه ی تازه به روی کیکا یو باز کند. ولی متاسفانه سرنوشت روی دیگری به نام سنگدلی دارد که باعث می شود یو با یک ماشین تصادف و به روح تبدیل شود. درست در همین زمان جن گیر خوشتیپ داستان از ناکجا آباد یهویی ظاهر و از کیکا یو میخواهد که برای مبارزه با ارواح شیطانی با او پیمان ببندد. و اینگونه می شود که دوستی بین قهرمانهای داستان شروع می شود.

Mao Tsuchiya و Hisashi Ootomo که هم اتاقی‌های یکدیگر هستند جلوی یک دوربین به هم سه تا چیز را قول می‌دهند: Mao نباید به کسی بگوید که Hisashi همجنس‌گرا و در رابطه با مرد دیگری است؛ Hisashi نباید به هیچ وجه از Mao خوشش بیاید؛ و آخری هم این‌که هیچ‌کدام از این دو فرد نباید حریم شخصی دیگری را مختل کند.
اما همه این‌ها زمانی که باشگاه فیلم‌سازی، که Mao عضوی از آن است، تصمیم می‌گیرد که Hisashi را به‌عنوان نقش اصلی فیلم بعدی خود قرار دهد. مشکل اصلی زمانی شروع می‌شود که شخصیت‌های داستان متوجه داستان این فیلم می‌شوند که درباره عشق بین پسران است؛ داستان عاشقانه بین پسری خلافکار و نماینده کلاس. Mao قصد دارد به خاطر قول‌هایی که به Hisashi داده است او را از قبول کردن این نقش پشیمان کند اما برخلاف انتظارش Mao به سادگی توسط کارگردان این فیلم قانع می‌شود.
پس از این‌که Hisashi را در نقش پسر خلافکاری که بازی می‌کند می‌بیند، توجه Mao به سمت او جلب می‌شود. با وجود این‌که Mao می‌داند که Hisashi تنها هم‌اتاقی او است و نباید به سمت او حسی داشته باشد اما دیگری نمی‌تواند خودش را گول بزند و احساساتی که فراتر از یک هم اتاقی به او دارد را قایم کند.