انیمه‌های ژانر قدرتی

«Accelerator» قدرتمندترین عضو آکادمی سیتی است. آکادمی سیتی به عنوان یکی از سازمان‌های پیشرو در حوزه‌ی پیشرفت علمی و فناوری به شمار می‌رود که اقدامات بسیاری برای پیشرفت و استفاده از افرادی نظیر «Accelerator» انجام می‌دهد. با این حال این شخص، به زودی خود را در یک توطئه‌ی پیچ در پیچ پیدا می‌کند که جان او را تهدید می‌کند...

«جولین کوجوو»، در کنار همراهانش «ارمس کاستلو» و «امپوریو آلنینو»، پس از فرار از محدوده زندان خیابان دلفین سبز، کشیش شرور «انریکو پوچی» را در سراسر ایالت فلوریدا تعقیب می‌کنند. متحدان جولین نظیر «نارکیسو آناسوی» نیز برای رسیدن به او تلاش می کنند تا به توطئه «پوچی» پایان دهند اما از آن‌جایی که هر دو گروه کشیش را تعقیب می‌کنند، باید با گروه دشمن «پوچی» نیز مبارزه کنند.

جشنواره دایهاسی آغاز شده است و این یعنی مدرسه راهنمایی خصوصی دخترانه‌ی معروف، توکیوادای هم در آن شرکت خواهد کرد. با وجود حضور میکوتو میساکا، بهترینِ توکیوادای، بقیه دانش‌آموزان شرکت کننده با تمام توان تلاش می‌کنند تا برنده شوند. هرچند که با توجه به قدرت خارق‌العاده او، به نظر می‌رسد این پیروزی غیرممکن باشد. با این حال، همه‌ی چیزها سرگرم‌کننده و بازی نیستند. با برگزاری جشنواره، شهر آکادمی به روی دنیای بیرون باز می‌شود و گروه‌های مختلف، نقشه‌هایی برای نفوذ به شهر می‌کشند. میکوتو روی رادار آن‌ها قرار دارد و با پیشرفت جشنواره، افرادی که در سایه پنهان شده‌اند، شروع به آشکار شدن می‌کنند. در این شهر، اتفاقات زیادی از حملات خطرناک تا پروژه‌های زیرزمینی بی‌رحمانه، و هر چیز دیگری ممکن است!

هنگامی که آسمان سرخ‌گون شده، ماه سیاه می‌شود و هیولاها در خیابان‌ها پرسه می‌زنند، ساتسوکی کاکه‌رو نمی‌داند چه باید بکند. او همراه با یوکای بهترین دوستش تلاش می‌کند تا علت فرستاده شدن به این دنیای عجیب و غریب که به نظر می‌رسد خالی از سکنه است، جز خودشان، را کشف کند. با این حال، با پایان یافتن «شب سرخ»، کاکه‌رو و یوکای باور می‌کنند که همه این‌ها خواب بوده است؛ تا اینکه دوباره این اتفاق می‌افتد و آن‌ها در موقعیتی خطرناک قرار می‌گیرند. آن‌ها با چهار نفر دیگر در شرایط مشابه مواجه می‌شوند: کوساکابه میسوزو، شمشیرزن ماهر؛ تاچیبانا کوکوری، دختر گنگ عجیبی که به طرز شگفت‌انگیزی شبیه خواهر فوت شده کاکه‌رو است؛ هیروهارا یوکی‌کو، دختر جوانی پر جنب و جوش که شخصیتش با برداشتن عینک به یک قاتل بی‌رحم تبدیل می‌شود؛ و تاجیما تاکاهیسا، یک جوان دارای قدرت آتش‌زایی. در حالی که این شش نفر برای بقا و کشف این دنیای مرموز متحد می‌شوند، اوضاع با ظهور شش سایه در برابر آن‌ها وخیم‌تر می‌شود.

یوتا ایریداستو پس از فرار از یک آدم ربایی اتوبوس، با کمک ابرقهرمان نقاب دار استرنج جویس، روح خود را از بدنش جدا می‌بیند و تحت مراقبت یک روح گربه منحرف به نام چیرانوسکه قرار می‌گیرد. یوتا به عنوان یک روح در خانه کورایی سرگردان است و با هدف بازگرداندن بدنش و مشاهده ساکنان دیگر: مائیکا دایهاتسو مخترع نابغه؛ میکاتان ناروگینو یک بت شاد؛ ایتو هیکوتانی یک شخص منزوی؛ و رابورا چیچیبو یک فرد مذهبی.
پس از دیدن لباس ناروگینو، چیرانوسکه به یوتا نشان می‌دهد که با دیدن لباس زیر زنانه به طور تصاعدی قوی‌تر می‌شود. با این حال اگر او در حالی که هنوز یک روح است، جفت دیگری ببیند، قدرت او باعث سقوط یک سیارک به زمین و پایان جهان و کشته شدن دوستانش خواهد شد.
پانچ لاین یوتا را در حالی دنبال می‌کند که او در حال کشف اسرار اطراف خانه کورایی، ساکنان آن و یک سازمان شرور تلاش برای پایان دادن به جهان است. آیا یوتا می‌تواند همه را نجات دهد یا تهدید همیشگی لباس زنانه منجر به نابودی آن‌ها خواهد شد؟

داستان درمورد یک دانش آموز دبیرستانی درون گرا به نام ایجی هوشیمیاست که راز بزرگی دارد، او وقتی کوچک تر بود آرزوی نابودی دنیا را کرد. بعد از وقوع فاجعه تعدادی از انسان ها قدرت های خاصی به نام اوردر به دست آوردند و این که کاربران اوردر چه کاری بتواندد با آن ها انجام دهند بسته به آرزویشان دارد. ۱۰ سال بعد از خرابی بزرگ، ایجی سعی می کند با قدرت عظیمش کنار بیاید

کوسو سایکی دانش‌آموز دبیرستانی است که توانایی‌های ذهنی فراوانی دارد. در حالی که بسیاری ممکن است این توانایی‌ها را موهبت بدانند، برای سایکی آن‌ها یک نفرین محسوب می‌شوند. زیرا او باید با مشکلات عجیبی بجنگد تا بتواند زندگی عادی داشته باشد. سایکی مجبور است از قدرت‌های ذهنی خود برای محافظت از راز خود یا جبران بی‌کفایتی پدرش در محل کار استفاده کند. آیا در نهایت متوجه خواهد شد که چگونه این قدرت‌ها می‌توانند به دوستان و خانواده‌اش کمک کنند؟

زمین می‌لرزد و به دنبال آن غرشی به گوش می‌رسد، و پیش از آنکه کسی در ژاپن بتواند خود را آماده کند؛ فوران عظیم یک آتشفشان کشور را در گدازه‌ های مذاب و خاکستر خفه کننده فرو می‌برد. کوسو سایکی دانش‌آموز دبیرستانی، بارها و بارها از قدرت ‌های روانی خود برای جلوگیری از این فاجعه‌ی هولناک استفاده می‌کند.
اما بین برگرداندن سیاره به حالت عادی و تماشای صحبت‌های دوستانش درباره‌ی آرزوهایشان، سایکی بالاخره تصمیم می‌گیرد فوران را متوقف کند و بگذارد دنیا به چرخش خود ادامه دهد. با این حال، این کار به ظاهر ساده، حتی برای قدرتمندترین فردی که از قدرت‌های روانی برخوردار است چالش ‌برانگیز می شود. به ویژه برای کسی که باید با حماقت ‌های همیشگی دوستان مسخره اش سر و کله بزند.

دو کشتی گیر جوان در یک سازمان زیرزمینی در مقابل همدیگه قرار می گیرند. آشیانه ی ببر باشگاهی بود که وقتی بچه بودند باشگاه آنها را از بین برده بود. یک ببر جوان که آموزش های خودش را در کوهپایه های فوجی به اتمام رسونده بود و ماسکش را پشت سر گذاشته بود و دیگری با نفوذ به آشیانه ی ببر و شرکت در رقابتی تنگاتنگ ماسک ببر سیاه و سفید را گرفته بود. یکی در مسیر نور قدم برمیداشت و دیگری در مسیر تاریکی قدم بر میداشت! هیچ کس چهره ای که پشت ببر پنهان شده بود ندیده بود دشمنان طبیعی در مقابل همدیگه قرار گرفته بودند با این حال هدف آن دو ببر یکی بود نابود کردن آشیانه ی ببر