انیمه‌های ژانر حرمسرا

تلاش‌های «فوتارو اوسوگی» به عنوان معلم خصوصی «پنج قلوهای ناکانو» سرانجام نتیجه می‌دهد! عملکرد تحصیلی این پنج خواهر به طور پیوسته در حال بهبود است و هر یک از آن‌ها، از هر زمان دیگری به رویاهای خود نزدیک‌تر هستند. با این حال به نظر می‌رسد که «فوتارو» بیش از یک معلم برای دخترانی‌ست که او را ترغیب می‌کنند تا احساسات خود را مدیریت کند. جوان بلاتکلیف قول می‌دهد که تا پایان جشنواره مدرسه تصمیم خود را بگیرد. با این حال کار «فوتارو» آسان نخواهد بود، زیرا خواهران «ناکانو» قبل از اینکه خیلی دیر شود تمام تلاش خود را برای به دست‌آوردن قلب او انجام می‌دهند...

Keitaro Urashima براي قبول شدن در دانشگاه توکيو مصمم است. دانشگاه ژاپني که همه براي وارد شدن به آن سخت تلاش مي کنند. بعد از دو بار رد شدن در امتحان ورودي او خانواده اش را ترک مي کند و مي رود که با مادر بزرگش در مهمانخانه زندگي کند اما به نظر مي رسد که آنجا تبديل شده به پانسيون شبانه روزي. او بسيار حيرت زده مي شود اما به عنوان مدير پانسيون انتخاب مي شود.

برخلاف غلبه‌ شیدو ایتسوکا بر چالش‌های بسیار تا به حال، مأموریت او با راتاتوسکر به پایان نرسیده است. برخلاف اتفاقات عادی روزانه، شیدو با زنی گرسنه که در خیابان افتاده برخورد می‌کند و به او کمک می‌کند. بعد از اینکه این دو به آپارتمان او می‌رسند، زن خود را نیا هونجو معرفی می‌کند. او یک مانگاکار محبوب است که با نام مستعار کار می‌کند. اما نیا بدون مقدمه‌چینی، فاش می‌کند که او همچنین یک اسپریت است و از عملیات مخفی شیدو آگاه است. نیا که علاقه‌ مند است کاریزمای او را از نزدیک ببیند، شیدو را به چالش می‌کشد تا در یک قرار او را عاشق خود کند. در حالی که ایتسوکا برای فرصتی جهت مهر زدن قدرت‌های نیا تلاش می‌کند، بیشتر در مورد او و تاریخچه‌ی او با صنایع دئوس اکس ماشینا می‌آموزد…

Nyan Koi! "جونپي کوساکا" دانش آموز سال دوم بيرستان است که از گربه ها متنفر است و به آنها حساسيت دارد. خيلي جالب است که دختر هم مدرسه اي اش را دوست دارد،"کائده ميزونو" دختري که عاشق گربه هاست. يک روز، در حالي که از مدرسه به خانه ميرود، "جونپي" يک قوطي خالي رو پرت ميکند و متاسفانه با نکو-جيزو-ساما ي محلي( خداي نگهبان گربه ها) ملاقات ميکند. او ميفهمد که حالا ميتواند زبان گربه ها را بفهمد، حتي گربه ي بد اخلاق خانواده ي خودش، نياموسوس. هرچند، اگر او آرزوي صد گربه رو بر آورده نکند، خودش به گربه تبديل ميشود.

ویروس مَردکُش: یک ویروس مرگبار که 99.9% مردهای زمین رو از بین برده. میزوهارا ریتو در طول 5 سال گذشته در خواب کرایوژنیکی بوده و تاچیبانا اریسا، دختر رویاهاش، رو تنها گذاشته. وقتی ریتو از خواب سرماییش بیدار میشه وارد یک دنیای عجیب از لحاظ جنسی میشه که توش خودش به عنوان باارزش‌ترین منبع سیاره به حساب میاد. ریتو و چهار مرد باقی‌مونده دیگه صاحب ثروت زیادی میشن در ازای یک ماموریت: تا جایی که می‌تونن برای افزایش جمعیت زمین، زن‌ها رو باردار کنن. در حالی که ریتو فقط میخواد اریسا رو پیدا کنه که 3 ساله گم شده. آیا ریتو میتونه نگاهش رو به هوس‌ها ببنده و عشق واقعیش رو پیدا کنه؟

گلدن دارکنس، قاتل تغییر شکل دهنده و بی احساس بازمی‌گردد تا رازهای عمیق تر زندگی جدیدش را کشف کند. در حالی که یک نمسیس شوم خواهر کوچک‌تر او، میا را از سایه‌ها کنترل می‌کند. این خانواده‌ عجیب به همراه مادر تازه کشف ‌شده ‌شان تیرجو، به سرعت به مرکز توجه همه تبدیل می‌شوند.
از طرف دیگر برنامه حرمسرای پرنسس مومو، ناپایدار شده. زیرا ناتوانی ریتو برای اعتراف به عشق همیشگی‌اش هارونا، که خودش هم به او احساساتی پیدا کرده، به مشکل خورده. اما همه چیز به همین سادگی که به نظر می‌رسد نیست؛ نیرویی شرور پنهان شده و عشق، شادی و دوستی ریتو و حرمسرای او را تهدید می‌کند. تنها نور عشق می‌تواند امیدی برای دور کردن سایه باشد.

درباره ی یک کلوپ تست غذا توی یک دبیرستان هست و اتفاقاتی که برای این کلوپ و اعضاش و تصمیم هایی که اونها برای خودشون و گروه و مدرسه میگیرن کلوپ غذا در دور جدید انتخابات به دلایلی رو به تعطیلی میره و تنها راه بای نجات کلوپ شرکت در انتخاباتو پیروزی در اون هست ، ولی ....

نبرد برای پیدا کردن ساکری عالی همچنان ادامه دارد. هنوز هم برخی از مبارزان و استادان از دست دادن عشق و دوست داشتن را به معنی از دست دادن ساکری برای همیشه می دانند. یک تهدید بزرگتر نزدیک این شهر است و درد و رنج برای کسانی که مراقبت از ساکری خود را…

شویچی کامیتا یک پسر دبیرستانیه که دید روشنی از آینده خودش نداره و میخواد تلاش کنه تا بتونه به زندگیش جهت بده. رابطه اون با دخترا هم زیاد تعریفی نداره و باهاشون کم حرف میزنه و حتی یکی از اونها اونو دست میندازه و مرتب ایستگاش رو میگیره….

یووتو یک پسر دبیرستانی است که تازه 16سالش شده.دوست دوران بچه گیش ,رین ,از زمانی که او کوچکتر بود و خانواده اش مرده اند ازش مراقبت میکند.ناگهان یک دختر به نام هیماری وارد زندگی او میشود. هیماری یک دختر گربه سامورایی است که قسم خورده از یووتو محافظت کند.در این جا یک مشکل وجود دارد:یووتو به گربه ها حساسیت دارد.