انیمه‌های ژانر کمدی

ایلیاسویل فون آینزبرن با بیدار شدن در نسخه‌ی موازی شهر فویوکی، خود را گمشده و تنها پیدا می کند. او خانه اش را ویران‌شده پیدا می‌کند و دهانه ای عظیم در مرکز شهر زادگاهش قرار دارد. با بارش برف در اوج تابستان، سردرگمی این دانش آموز دبستانی را فرا می‌گیرد، کسی که هیچ اطلاعی از محل دوستان یا چوب جادویی‌اش روبی، ندارد.
ایلیا که خود را به بقایای خانه اش می‌رساند، ناگهان دختری دچار فراموشی به او حمله می‌کند. این دختر مرموز با سرد شدن هوا، یونیفرم ورزشی به تن دارد و نمی‌داند کجاست یا چرا آنجا ظاهر شده است. با این حال به نظر می‌رسد این غریبه که با نام تاناکا شناخته می‌شود، اطلاعاتی در مورد محل مخفی شدن رین توساکا، میو ادلفلت و بقیه‌ی دوستان گمشده‌ی ایلیا دارد.
این دو نفر که از دست عوامل خانواده‌ی آینزورث (کسانی که کنترل این دنیای موازی را برعهده دارند) فرار می‌کنند، از کجا سر در خواهند آورد و چگونه ایلیا زمان حال را به دنیایی که زمانی می‌شناخت باز خواهد گرداند؟

در روز فارق‌التحصیلی از دبیرستان، دخترعموی «ایتسوکی» یعنی «ماهیرو»، به طور ناگهانی به او می‌گوید که باردار است! در همان حال ناگهان یک دروازه‌ی مرموز گشوده می‌شود و این دو دانش‌آموز را به درون خود می‌کشد. آن‌ها به دنیای «گرانوانیا» منتقل می‌شوند، جایی که «ایتسوکی» به عنوان تنها امید ساکنان این سیاره شناخته می‌شود که باید با «دخترهای ستاره‌ای» رابطه داشته باشد و با تولد «فرزندان ستاره‌ای»، دنیای «گرانوانیا» را نجات دهد و تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد، آن‌ها نمی‌توانند به خانه برگردند...

سنپای محل کارم... کوچولو و نازه! شینوزاکی یه کارمنده که توسط کارمند قدیمی‌تر از خودش بنام شیوری کاتاسه نازپرورده شده. یه سنپای زیبا، مهربون و کوچولو. شینوزاکی امیدواره که این رفتارا از سر وظیفه نباشه... اما لذتی که شیوری از این کار نشون می‌ده هردفعه بیشتر احساساتش رو پدیدار می‌کنه.