انیمه‌های ژانر Josei

برای اعضای تیم دبیرستان میزوساوا، بردن مسابقات گروهی دبیرستان یک دستاورد عالی بود. هر یک از آن‌ها برای پیشرفت خود تلاش زیادی کرده‌اند و این پیروزی نمادی از مسیری است که طی کرده‌اند. اما پس از رسیدن به یک هدف، اهداف فردی آن‌ها نزدیکتر شده است.
چیهایا آیاسه بر شینوبو واکامییا و عنوان ملکه تمرکز کرده است، و حالا که تایچی ماشیما به کلاس A راه یافته، او سرانجام می‌تواند با آراتا واتایا رقابت کند. همه در میزوساوا می‌خواهند بهتر شوند، و اگر به تلاش خود ادامه دهند، هیچ کس نمی‌تواند پیش‌بینی کند که آینده چه چیزی برایشان رقم خواهد زد.

Aoyagi Ritsuka پسر 12 ساله ای است که با مادر دیوانه اش به عنوان تنها عضو خانواده (بعد از اینکه که برادرش Seimei ناگهان به قتل رسید) زندگی می کند. بعد از رفتن به مدرسه جدید او با Agatsuma Soubi آشنا می شود که ادعا می کند برادرش را می شناسد. اما ریتسوکا سرانجام کشف می کند که برادش و Soubi به عنوان یک جفت جنگی مورد استفاده قرار گرفته اند که به موجب آن soubi جنگ کننده بوده و Seimei قربانی. حالا که برادرش کشته شده ریتسوکا جای او را می گیرد و soubi جنگ کننده می شود. ریتسوکا بعد از اینکه می فهمد برادرش به وسیله یک سازمان که به نام ماه هفت مشهور است کشته شده تصمیم می گید به قتل برادرش رسیدگی کند...

شینچی چیاکی به سرعت در حال کسب شهرت به عنوان رهبر ارکستر احیا شده رو مارله است و مگومی نودا یا همان «نودامه» نیز به عنوان پیانیست در کنسرواتوار پاریس پیشرفت چشمگیری داشته است. با این حال تنش‌ها بین این دو نفر افزایش می‌یابد، زیرا نودامه احساس می‌کند که با موفقیت روزافزون چیاکی و دوستی نزدیک او با روئی سون نوازنده پیانوی افسانه‌ای، عقب مانده است.
بدون توجه به توصیه استادش پروفسور چارلز اوکلر، نودامه برای راه اندازی مجدد حرفه اجرایی خود در یک مسابقه پیانو شرکت می‌کند. در همین حال، افراد اطراف چیاکی و نودامه در تقاطع زندگی خود قرار دارند. روئی پس از شنیدن نواختن نودامه و رد شدن از سوی اوکلر برای شاگردی، دچار تردید می‌شود؛ استاد فرانتس فون استرسمن با واقعیت مرگ خود روبرو است. پیانیست‌های یون لونگ لی و تاتیانا ویشنوا با جدیت برای یک مسابقه آماده می‌شوند، در حالی که تاتیانا با احساسات در حال رشد خود نسبت به نوازندهٔ ابوا و همکلاسی‌اش، یاسونوری کوروکی نیز دست و پنجه نرم می‌کند.
در همین حین چیاکی، نودامه و دوستانشان به سفرهای جداگانه خود ادامه می‌دهند، باید نه تنها برای وفادار ماندن به خود تلاش کنند، بلکه به یاد داشته باشند که همه چیز از کجا آغاز شده است.

دنیای موسیقی بسیار بزرگ‌تر از آن چیزی‌ست که «چیاکی» و «نودام» می‌توانند تصور کنند. حالا آن‌ها باید در کنار دوستا قدیمی و رقبای جدیدT با استقامت بجنگند تا موسیقی خیره‌کننده‌ای را خلق کنند تا آن‌ها را به چیزی که لیاقتش را دارند برساند...

داستان حول محور «ویلیام» می‌چرخد، فرزند یک خانواده اشرافی. یک روز عموی «ویلیام» در کسب و کار شکست می‌خورد و در نتیجه اموالش را از دست می‌دهد. «ویلیام» نیز از ترس لکه‌دارشدن نام خانواده‌اش، به خانه باز می‌گردد و با پیشخدمت خانواده‌اش، به دنبال هر چیزی که می‌تواند به پول نقد تبدیل شود می‌گردند. با جستجوی محل، «ویلیام» اتاقی زیرزمینی را پیدا می‌کند که از اجداد دور خاندانش به جا مانده است. در این مکان یک مهر جادویی وجود دارد و «ویلیام» به کمک آن، ناخواسته یک شیطان را احضار می‌کند. شیطان به «ویلیام» می‌گوید که نامش دانتالیون است و فاش می‌کند که این پسر، موجودی‌ست که می‌تواند فرمانروای دنیای شیاطین را تعیین کند...

قهرمان داستان دختری 17 ساله به نام تاماکی ـست. از بچگی به یاد داشته که تاریخچه خانوادگی اونها با اتفاقات ماوراءالطبیعه سروکار داشته. وقتیکه توی دامنه کوه در حال قدم زدن و منتظر فرستاده مادربزرگشه، به یه جسم سفید و کوچیک برخورد میکنه. به دنبالش میره و به زودی میفهمه وارد جایی شده که به نظر نمیاد دنیای خودش باشه. سه موجود لزج به اون حمله میکنن و مردی که برای نجاتش میاد دهنشو میگیره و بهش میگه ساکت باشه تا نجات پیدا کنه.....