انیمه‌های ژانر رازآلود

شوگو میکادونو پسر فرد معروفی به اسم کوماگورو میکادونو که فوت می کنه است. به عنوان آخرین خواسته ، کوماگورو شرایطی رو قید می کنه مبنی براینکه شوگو قبل از اینکه بجای پدرش صاحب شرکت بشه باید در مدرسه دختر مورد علاقه اش پیدا و باهاش ازدواج کنه. شوگو بخاطر شرایط به مدرسه ای منتقل میشه هرچند میفهمه که یک خواهر کوچک داره که موقع تولد ازش جدا شده. شوگو نمی دونه خواهر گمشده اش چه شکلیه ،فقط اینو میدونه که خواهرش یکی از دخترهای مدرسه ایه که بهش منتقل شده ......

در فوریه 1999، زنجیره ای از قتل‌ها شیکی ریوگی و میکیا کوکوتو را بر لبه پرتگاه قرار داد. این جنایات شباهت آزاردهنده ای با مجموعه مشابهی از قتل‌ها در سال 1995 داشتند. زمانی که شیکی و میکیا برای اولین بار ملاقات کردند و یک میل تاریک و قاتل را بیدار می‌کنند که از آن زمان در روح شیکی خوابیده است. با توجه به اینکه شیکی به دلیل دخالت در قتل‌های گذشته و شباهت ظاهری به قاتل مظنون است، او و میکیا برای یافتن مجرم واقعی راهی می‌شوند.
در میان تحقیقات جداگانه خود، با سرنخی که میکیا از پسر عمویش، بازپرس پلیس دایسوکه آکیمی دریافت می‌کند، میکیا به زیر شکم شهر میفونه کشیده می‌شود، زیرا نجات روح شیکی در عزم او برای اثبات بی‌گناهی او برای همیشه نهفته است.

مشهور بخاطر خدمات نظامی‌اش در جنگ ۳۹م آسیا، ربات افسانه‌ای «مون‌بلان» بطرز وحشیانه‌ای به قتل می‌رسد. انسان‌ها و ربات‌ها در سرتاسر جهان در سوگ این شخص نیک‌نام بودند. شهرت مون‌بلان در سال‌های پس از جنگ حتی بیشتر هم شد، بخاطر علاقه او به حفظ طبیعت و شخصیت دوست‌داشتنی‌اش. گزیشت، از کارآگاهان یوروپل که در گذشته از همرزمان او بوده فرستاده می‌شود تا مرگ فجیع مون‌بلان را بررسی کند. در تعقیب این جرم، گزیشت مدارکی از یک ماهیت اسرارآمیز بنام «پلوتو» برملا می‌کند. همچنین او از نقشه‌ای برای اوراق کردن هشت روبات ویژه که در جنگ شرکت کردند خبردار می‌شود. در مسابقه با زمان برای نجات دادن آن‌هایی که همچنان باقی‌مانده‌اند، گزیشت با خاطرات، فانیت و دنیای پر از نفرت دست به گریبان می‌شود تا در تلاشش برای دفاع از همزیستی شکننده انسان و ماشین موفق باشد.

کائورو تونو یه شایعه شنیده: قوانین فضا و زمان برای تونل اوراشیما هیچ معنایی ندارن. اگه پیداش کنی و ازش بگذری، خواسته قلبیت رو اون سمتش پیدا میکنی... در ازای سال‌ها از زندگیت. یک روز، کائورو تونلی رو پیدا میکنه که به طرز مرموزی شبیه تونلیه که شایعه‌ها توصیفش میکنن. به فکر کارن می‌افته؛ خواهرش که 5 سال پیش توی تصادف مرد. به طرز تعجب‌آوری برای کائورو، اون توسط یه دانش‌آموز انتقالی به اسم آنزو هاناکی تعقیب میشده که بهش قول میده که توی آزمایش کردن تونل بهش کمک میکنه. ولی آنزو از کائورو چی میخواد؟ و کائورو بعد از اینکه کار تونل باهاش تموم شه دیگه چی براش میمونه که به آنزو بده؟

یک روز عادی است و «هوتارو اورکی» در خانه نشسته که ناگهان خواهرش او را مجبور می‌کند تا فعالیت خود را به عنوان یک غریق نجات در استخر شنای محلی آغاز کند. با رسیدن به استخر، «اورکی» به طور اتفاقی با دیگر اعضای کلاب کلاسیک استخر دیدار می‌کند. این دیدار باعث می‌شود «ارو چیتاندا» به او درباره‌ی یک رخداد عجیب بگوید: شیء سفیدرنگی که چندی پیش روی گوش یک زن قرار داشت، ناگهان ناپدید شده است! این موضوع باعث می‌شوند آن‌ها سعی کنند تا رمز و راز پشت این قصه را کشف کنند...