مدتی پس از وقایع مربوط به Burst Linker Dusk Taker، کورویوکیهیمه به استخدام هارویوکی آریتا در برنامه "Brain Burst" می پردازد. این برنامه، یک مسابقه است که به بازیکنان اجازه می‌دهد تا عملکردهای شناختی خود را تا زمانی که زمان متوقف شود، تسریع کنند. از زمان ورود او، هارویوکی در میان سایر "برست لینکرز" ها به شهرت رسیده است و به کورویوکیهیمه در رسیدن به هدف خود برای رسیدن به بالاترین سطح بازی کمک کرده است.
در طول یک نبرد سرزمینی با لژیون خود، نگا نبولوس، هارویوکی و دوستانش پس از طوفانی مخرب در بازی از برنامه اخراج می‌شوند. در سراسر توکیو، دوربین‌های امنیتی دچار نقص فنی می‌شوند که کورویوکیهیمه می فهمد این مشکل مربوط به خطای این مسابقه است. نبولوس با عزم جدی برای حل مشکل، باید لژیون‌های دیگر را برای یافتن منبع مشکل و بازگرداندن توانایی شتاب جذب کند.

در بازی آنلاین "سیاره"، تیم قدرتمندی از چهار بازیکن وجود دارد که به نام "خانواده آکابانه" شناخته می‌شوند. اعضای این تیم، خانواده‌ای مجازی هستند که فقط در بازی وجود دارند. هر چند همه از این موضوع بی‌اطلاعند که این چهار بازیکن، در واقعیت خانواده‌ای واقعی هستند که از هم پاشیده‌اند. برادر بزرگتر هیکی‌کوموری. برادر کوچکتر موفق. پدری که حتی فرزندانش او را ارج نمی‌نهند. مادری که خانواده‌اش را غفلت می‌کند. آنها طعم خانواده را نچشیده‌اند. حتی نمی‌دانند حس خانوادگی آنلاینشان هم تنها حسی موقت است. بیش از هر چیز، نمی‌دانند که در واقع یک خانواده واقعی هستند. داستان درباره رویدادهای خانواده آکابانه در بازی "سیاره" است و شامل نبرد با موجودات، درگیری با دیگر گیلدها و توطئه‌ها در ارتباط با "پرنده سیاه"، هدف نهایی بازی می‌شود. داستان تغییر مسیر عظیمی می‌دهد و دنیای واقعی و این خانواده واقعی را درگیر می‌کند.

دو سال پیش، بازی گلوری فقط یک بازی نقش‌آفرینی آنلاین چندنفرهٔ دیگر بود. اما با به رسمیت شناخته شدن ورزش‌های الکترونیکی (ای-اسپورت) توسط کشورهای بیشتر، تأثیرگذاری آن در دنیای واقعی هم افزایش یافت. حالا در چین، مقدمات برگزاری اولین لیگ حرفه‌ای گلوری در حال انجام است که با مسابقات قهرمانی آن به اوج خود می‌رسد. دو دوست، یه کیو و سو موکیو، هر دو آرزوی حرفه‌ای شدن در ورزش‌های الکترونیکی را دارند. با این حال، یه کیو به دلایل شخصی تا به حال در دنبال کردن رویای خود در سطح ملی تردید داشته است. سرانجام، زمانی که این دو پسر تصمیم می‌گیرند تیم خودشان را تشکیل دهند؛ از حمایت تاو شوان، رئیس و صاحب کافه اینترنتی عصر درخشان برخوردار می‌شوند. آن‌ها نام تیم خود را به اسم کافه یعنی عصر درخشان می‌گذارند. بدین ترتیب، تیم آنها با هدف شکست دادن تمام حریفانی که در مسیر رسیدن به قله‌ی نهایی این مسابقات است، حرکت می‌کنند.

نیکولا یه دختر روستایی ساده‌ست که در می‌ کده کار می‌کنه... تا روزی که اژدهایان حمله می‌کنند و نیکولا با هاگا ملاقات می‌کنه، هاگا دانشمند همه چیز اطرافشه. اون عضوی از جامعه نخبگانی به نام «جستجوگرها» هستش. جامعه‌ای که ساخته شده تا بلاهایی که دنیای پر از صلح اون‌ها دچارش شده رو حل کنه. ولی هر دوی اون‌ها راز‌هایی دارن که باید از بقیه پنهان کنند... رازی که وجود یکدیگر رو ممکنه تغییر بده.