انیمه‌های ژانر فانتزی

ریوجی یک پسر عادیست که به دبیرستان می رود و زندگی راحت خودش رو داره. وقتی دومین دختر عمویش از آمریکا به ژاپن می آید زندگیش به کل تغییر می کند و وارد ماجراهایی می شود.در این بین ریوجی و اریکو(دختر عمو) یک جعبه رو از گروه بلک بروکر می دزدن که متوجه می شن در آن جعبه دختری هست که به نام اژدهای سرخ نامیده می شود و اسمش را رز می زارن. سازمان بلک برای پس کرفتن این دختر دست به عمل می زند که ریوجی تصمیم می گیرد با قدرتی که دارد از رز دربرابر این سازمان دفاع کند و باهاشون بجنگد.

وقتی که زاگان جادوگر تصمیم به شرکت در مزایده فروش وسایل اهریمن کبیر فقید مارکوسیاس می کند، به این امید به آن مزایده می رود که اشیائی با قدرت غیرقابل تصور پیدا کند، اما چیزی که عایدش می شود، یک برده الف مو سفید نادر به نام نفیلیاست، و او بلافاصله تمام پولش را خرج خرید آن الف می کند که باعث تعجب حاضرین در مزایده می شود. اما، دلیل مخفی این سرمایه گذاری زاگان این است که او در واقع یک دل نه صد دل عاشق آن الف شده! متاسفانه، زاگان در مسائل اجتماعی کمی بی عرضه است و نمی تواند احساساتش را به نفیلیا ابراز کند که باعث بوجود آمد سوءتفاهم های بسیاری بین او و همراه جدیدش می شود. اما به آرامی، آن دو شروع به درک یکدیگر می کنند.

زمستان در حال نزدیک شدن است و ماین که اکنون یک کارآموز کشیش است؛ باید خود را برای اقامت در کلیسا و مراسم تقدیس پیش رو آماده کند. به دلیل دانش فراوان و مقدار خارق‌العاده مانا، توجه بسیاری از افراد خطرناک را به خود جلب کرده است. افرادی که حاضرند برای به دست آوردن او هر کاری انجام دهند. برای حفظ امنیت ماین، کشیش یک محافظ شخصی به او اختصاص می ‌دهد و به او توصیه می‌کند که توسط یک خانواده‌ی اشرافی به فرزندی پذیرفته شود. تصمیمی که او را مجبور می‌کند خانواده ‌اش را ترک کند. 
از آنجایی که ماین با این ایده مخالف است، کشیش به او پیشنهاد بهتری می‌دهد: او می‌تواند تا سن 10 سالگی با خانواده‌اش باشد. اما اگر اوضاع او ناپایدار به نظر برسد؛ تصمیم دیگری می گیرند. ماین که در موقعیت سختی قرار گرفته، نسبت به آینده‌اش مطمئن نیست. او با وجود اتفاقات غیر منتظره‌ ای که ممکن است در پیش باشد، هر کاری که می‌تواند، برای محافظت از عزیزانش انجام می‌دهد. حتی اگر به معنای تسلیم شدن از رویای خود باشد.

روزی روزگاری مردی بود که به یک دنیای دیگر احضار شد و اون رو نجات داد. البته، در اونجا زیادی محبوب شد و آخرش به یکی از شخصیتای عادی ایسکای تبدیل شد. با این حال، اون مرد توی یه تله افتاد و به زور به دنیای خودش برگشت. تازه، مجبور شد که به عنوان یه بچه، از اول شروع کنه!

به‌همراه توطئه‌های کشورهای همسایه، پادشاهی کلیس بعد از سوءظن به جان شاهدختش لینبورگ، در آشوب به سر می‌برد. درحالی که نوور بی‌خبر، بعد از یک دهه انزوا و تمرین در کوه به پایتخت می‌رسد، با وجود داشتن تنها یک اسکیل بی‌استفاده، یعنی «پَری»؛ در تلاش است تا تبدیل به یک ماجراجو شود.
مسیری که در انتظارش می‌باشد سخت و طولانی است. درسته که با یه تاب شمشیر می‌تواند هم‌زمان هزاران شمشیر را دفع کند، اما همه می‌دانند برای ماجراجو شدن چیزی بیشتر از این‌ها نیاز است.
هرچند، نوور از تلاش و زحمت ترسی ندارد و عزمش را جزم کرده که به هدفش برسد.