قسمت 1 ریتو به یک زن تبدیل می‌شود: لالا وسیله‌ای اختراع می‌کند تا بدن خود دچار تغییراتی کند؛ اما این اختراع به طور اتفاقی ریتو را به یک زن تبدیل می‌کند.
قسمت 2 ریتو و میکان: میکان احساس تنهایی می‌کند و از خانه بیرون می‌رود. در حالی که ریتو و لا لا به دنبال او می‌گردند، فلش بک هایی از گذشته نشان داده می‌شود که دوران کودکی دو شخصیت را نشان می دهدرا به تصویر می‌کشد.
قسمت 3 خوش آمدید به استراحتگاه جنوبی!: هارونا برنده‌ی سفر به یک جزیره تفریحی برای ده زن می‌شود. ریتو با یکی از اختراعات به سگ تبدیل می‌شود و به نوعی او نیز به جزیره می‌رسد. 
قسمت 4 دردسر ساز: ریتو و دختران در یک بازی نقش آفرینی RPG گیر می‌افتند که هدف آن نجات لالا و شکست دادن جادوگر شرور کیوکو است.
قسمت 5 نانانا و مومو: خواهران Lala برای Rito و حرمسرای او در زمان تماشای شکوفه‌های گیلاس دردسر درست می‌کنند.
قسمت 6 پیش‌نویس، تغییر شکل، دست و دم: یامی و یویی با یک دانش‌آموز سال بالایی درگیر می‌شوند و این باعث می‌شود تا یویی لباس خود را گم کند. میکان در حال خرید، پِکه را در حال عکس گرفتن از لباس‌های جدید پیدا می‌کند. ناگهان، فرد غریبه‌ای کیف او را می‌دزدد. از آنجایی که ریتو سعی می‌کند اتاق تمیز شده را کاوش کند، به طور اتفاقی یکی از اختراعات لا لا را فعال می‌کند و دست او به دمش می‌چسبد.

داستان حول یه دانش آموز دوم دبیرستانی به نام هوشینو کازوما ـست که به خاطر ضعف بدنی برادر کوچکترش آیومو به یه شهرک مهاجرت میکنند، شهرکی که هوشینو چند بار در خردسالی همراه پدرش اونجا اومده که خالی از اتفاقات براش نبوده…

پس از این که پدر یووتا آسامورا دوباره ازدواج می کند، یووتا دارای یک خواهر ناتنی می شود. خواهر ناتنی او, ساکی آیاسه، دختر زیبای شماره یک در مدرسه در میان هم سال های خودش است. یووتا و ساکی به یکدیگر قول می دهند تا زیاد با یکدیگر نزدیک نباشند، خیلی مخالف و ضد هم نباشند، و بصورت ساده و خلاصه، با یکدیگر در فاصله ای باشند که هر دو راحت و آسوده باشند، چرا که بخاطر روابط گذشته پدر و مادرشان اطلاعات ارزشمند و مهمی درباره روابط میان مردان و زنان یاد گرفته اند. ساکی، که به خاطر خانواده اش همیشه تنها کار می کرده، نمی داند که چطور به صورت مناسب به دیگران تکیه کند، در حالی که یووتا نیز نمی داند که دقیقا باید چگونه با او برخورد کند. آنها که هر دو در موقعیتی نسبتاً یکسان قرار دارند، به آرامی آرامش و راحتی زندگی در کنار یکدیگر را یاد می گیرند. رابطه آنها از دو با گذر روز ها از دو غریبه به دو دوست پیشرفت می کند. این داستانی است که شاید روزی به عشق منتهی شود.

ایجی کیتاهاما، دانش‌آموز سال دوم دبیرستان، فقط می‌خواهد محبوب شود. برای کمک به او در تحقق این رؤیا، رین ناناکورا، همکلاسی او در باشگاه نمایش، از مهارت‌های بازیگری‌اش استفاده می‌کند تا هارم پر از دختران عاشق ایجی را بسازد. اگرچه دختران "مختلف" همگی محبت خود را نسبت به ایجی نشان می‌دهند، اما عشق واقعی پشت صحنه متعلق به خود بازیگر است. بازی رنگارنگ رین به‌طور مداوم ایجی را شاد می‌کند، اما آیا ستاره نمایش راهش را به دل او پیدا خواهد کرد؟

با معرفی یک هوش مصنوعی فوق پیشرفته که از هوش انسانی پیشی گرفته بود،وجود اینکه بشر هنوز خیلی مانده تا به درک کامل از ساخته های مواد برسد این تکنولوژی دور برای انسان ها شروع به تبدیل شدن به واقعیت میشود. لاسیا یک hIE که مهجز به یک دستگاهِ به شکل تابوت سفید شده یکی از این دسته است. در مد دیدار دختر و پسر آراتو اندویِ ۱۷ ساله یک رویارویی شوم(یا مهم مطمئن نیستم) با لاسیای ساخت بشر دارد. برای چه هدفی این ساخته های دست بشر ساخته شدند؟ درمیان این سوال ها راجع به همزیستی این ساخته های دست بشر و انسان ها، این پسر ۱۷ ساله تصمیمی میگیرد...

داستان با تلاش ایزومی هایاتو برای رسیدن به کرسی ریاست شورای دانشجویی آغاز می‌شود. اما هنگامی که یک دختر زیبا با وعده‌ی آزادی عشق و پرتاب کردن کاندوم به سمت جمعیت وارد می‌شود، او در انتخابات شکست می‌خورد و به مقام نایب رئیس می‌رسد. در اولین جلسه‌ی شورای دانشجویی، رئیس جمهور تازه منتخب خودش را به خانه‌ی ایزومی دعوت می‌کند و بلافاصله اعلام می‌کند که به لطف قراردادی که والدین‌شان در سه سالگی آن‌ها و با میانجی‌گری الکل بسته‌اند، همسر ایزومی خواهد شد.