انیمه‌های ژانر قدرتی

شهر «آکادمی» پر از دانش‌آموزهایی‌ست که در خط مقدم پیشرفت علمی و برنامه توسعه «اسپر» قرار دارند. هفت اسپر «سطح 5» قدرتمندترین دانش‌آموزها در شهر «آکادمی» به شمار می‌روند و رتبه سوم در میان آن‌ها، «میکوتو میساکا»، دانش‌آموز راهنمایی است که در دستکاری ابزار برقی تخصص دارد. هنگامی که حوادث عجیب و غریب در سراسر شهر شروع می‌شود، او پی می‌برد که هر جنایت به دستگاهی متصل است که می‌تواند «اسپر» کاربر خود را افزایش دهد. با تشدید وضعیت، آشکار می‌شود که این دستگاه بیش از آنچه که به نظر می‌رسد از این دستگاه‌ها وجود دارد و در نتیجه شهر «آکادمی» ممکن است مکانی بسیار پیچیده‌تر از آن آرمان‌شهری پر زرق و برق باشد که در ابتدا تصور می‌شد...

ایزوکو "دکو" میدوریا و دانش آموزان همراهش در کلاس 1-اِی از دبیرستان قهرمانانه یو اِی انتخاب شدن تا در یک برنامه امنیتی در جزیره نابو شرکت داشته باشن. برای کسب تجربه بیشتر و تقویت کردن مهارت هاشون، قهرمانان با خدمات کوچک و کمک به مردم در امور روزمره شروع به فعالیت میکنن. توجه : نسخه بلوری پس از انتشار جایگزین خواهد شد.

سودو کانامه‌ی از همه جا بی خبر دعوت شده تا برنامه‌ی اسرار آمیز «بازی داروین» رو در موبایل خودش امتحان کنه، ولی بعداً متوجه میشه که قضیه بیشتر از اونیه که فکرش رو میکرده و خودش رو در بازی پیدا میکنه که راه خروجی نداره.

کاگایا شوئیچی یک بچه دبیرستانی معمولی در یک شهر کوچیکه. ولی یک روز وقتی یک همکلاسی خوشگل در آتش سوزی انبار گیر میفته، او به قدرت مرموزی پی می بره: اینکه اون میتونه به یک سگ خزدرا(پشمالو) با یک هفت تیر بزرگ و یک زیپ پشت کمرش تبدیل بشه. او زندگی اون دختر رو نجات میده و رازش رو باهاش درمیون میزاره ولی اون دختر به دنبال خواهریه که خانوادش رو کشته و براش اهمیت نداره که این کار چقدر تحقیر آمیز بشه، اون دختر از شویوچی برای کامل کردن ماموریتش استفاده میکنه...

سه سال پیش، دروازه‌ای بین زمین و دنیای ماورایی در شهر نیویورک باز شد که موجودات ماورایی و انسان‌ها را به طور یکسان در یک حباب غیرقابل‌نفوذ به دام انداخت. «لئوناردو واچ»، عکاس جوانی که ناخواسته در ازای بینایی خواهرش، «چشم‌های همه خدایان» را به دست آورد، به این شهر ماوراء‌الطبیعه می‌آید تا پاسخی برای قدر‌های اسرارآمیز خود پیدا کند، اما به زودی سفر غیرمنتظره‌ای را آغاز می‌کند تا بتواند در انتهای آن، بینایی خواهرش را به او بازگرداند...