انیمه‌های ژانر حرمسرا

"من هیچ علاقه ای به دختر های واقعی ندارم!" این حرف ها را اوکومورا، رئیس کلوپ مانگای مدرسه، می زند. اوکومورا یک اوتاکوی عادی مثل دیگر اوتاکو هاست، او به شدت شیفته و عاشق دختر های ۲ بعدی غیر واقعی است، به خصوص یک شخصیت مانگا به اسم لیلیل. اما سال جدید مدرسه شروع می شود، و یک دختر واقعی و سه بعدی به اسم لیلیسا که علاقه بسیار زیادی به کاسپلی کردن دارد، به کلوپ می پیوندد. لیلیسا اوکومورا را متقاعد می کند تا عکاس او شود و از او عکس برداری کند. نه تنها شخصیت مانگای مورد علاقه لیلیسا، لیلیل است، بلکه لیلیسا به گرفتن عکس های فتیشی نیز علاقه دارد! مرز میان دو بعدی و سه بعدی شروع به محو شدن می کند و این کمدی عاشقانه شروع می شود.

این انیمه در فصل اول ما را با رنتارو آیجو آشنا کرد، کسی که باید 100 جفت روحی را با موفقیت ملاقات کند و رابطه عاشقانه با آنها برقرار کند و الا همه آنها به سرنوشتی وحشتناک دچار می شوند. حالا این انیمه برای فصل دوم بازگشته است. دوست دخترهای جدید در جدیدترین پوستر این فصل نشان داده شده اند و دوست دختر دیگری نیز در اینجا فاش شده است، میدو می، خدمتکار خانواده هانازونو. او در فصل اول سریال معرفی شد، اما اکنون که پیوستن او به صف دوست دختران رنتارو تایید شده است، به زودی خواهیم دید که چگونه او در فصل آینده به طور کامل وارد مجموعه خواهد شد. 

آساگی، کوجو و هیمراگی وارد صحنه می‌شوند و جزیره ایتوگامی مورد حمله‌ قرار می‌گیرد. به دلیل دسامبر و شرایط او که به نوعی تکه‌ای از آورورا را در خود جای داده است. در همین حال، رهبر یاغی ها سگا تاکهیتو، با هدف احیای کاین، ماهیت واقعی جزیره ایتوگامی را برای ما آشکار می‌کند.
کاملاً واضح است که او می‌خواهد جلوی این اتفاق را بگیرد. اما آساگی در این میان چه نقشی دارد؟ درباره‌ی کوجو و هیمراگی هم، بدون شک هدفشان نجات دوستشان است و البته مقابله با تهدید بزرگ‌تر، یعنی حمله است.

فوجی تویا یه مرد دانشگاهیه که توی قرض های خودش مونده ، اما با یه دختره ستاره ( خواننده ) ، قرار می زاره و طی جریان هایی به بعضی از خترای دانشگاه شون وارد رابطه ای میشه و …

شیدو ایتسوکا به دلیل دخالت مداوم در امور راتاتاسکر، با خطرات بزرگتری نسبت به گذشته روبرو است. او تاکنون 10 روح را مهر و موم کرده است. حال  آیزاک وستکوت، رهبر صنایع دئوس اکس ماشینا، سرانجام تصمیم گرفته شیدو را بکشد و قدرت‌های این روح‌ها را برای خود به چنگ آورد.
آیزاک برای رسیدن به هدف خود، جنگ تمام عیاری علیه راتاتاسکر اعلام می‌کند و این سازمان را مجبور می‌کند تا منابع خود را برای اطمینان از بقای ایتسوکا تمام کند. با وجود اینکه به شدت کم تعداد و ضعیف‌تر هستند، امیدی به شکل یک روح زمان به نام کورومی توکیساک وجود دارد. ایتسوکا باید قدرت کورومی را مهر و موم کند و به دست آورد تا بتواند به گذشته سفر کند و با روح اصل یعنی محرکی که همه چیز را آغاز کرد، مقابله کند. 

با توجه به مشكلات خانوادگي Ren Uesugi و خواهرش “ميهاتو” خونه شون رو ترك ميكنند.اونا درنهايت به سمت شهر حركت ميكنند اما پي ميبرن كه با كمبود پول مواجهند.اما به هر طريقي كه هست اونا در خانه مسكوني بزرگ خانواده ي “كونجي” كار پيدا ميكنن و بعنوان خدمتكار سه خواهر خانواده كونجي ( Shinra، Miyu و Yume ) استخدام ميشن و با خواهران كونجي و ديگر خدمتكاران عمارت دوست ميشن…

ماسامونه ماکابه یک روز بعد از با خوشحالی برگشتن از مدرسه دختری را می بیند که او را به اشتباه بجای مادرش که همیشه خوش رو است، تصور می کند. به سرعت متوجه می‌شود که او در واقع دخترخاله او هاروکاست! در واقع هاروکا، مادرش و عمه آسائه همگی ظاهری بسیار شبیه به هم دارند. چیناتسو خواهر ماکابه با دیدن این فرصت، هر سه نفر را متقاعد می‌کند تا کمی خوش بگذرانند. 
آکی آداگاکی، سه نفر نکو فوجینومیا، تائه فوتابا و کوجورو شوری را برای دور دیگری از تفریحات تابستانی به جزیره تسوناده دعوت می‌کند. کسی که در این سفر غایب است ماسامونه است که با برخورد به یک تیر چراغ برق، خودش را مصدوم کرده. به نظر می‌رسد غیبت او احساسات متفاوتی را در افراد بوجود آورده. 
پس از تکمیل کارش در جزیره تسوناده، به یوشینو کویوایی یک روز مرخصی به او داده می‌شود. او با کمک خواهرش، تغییر کلی می‌کند و ناخواسته بدور از وظایف سخت نظافتچی ‌بودنش از این فرصت لذت می‌برد. یوشینو برخلاف اینکه آزادی برای سرگرمی خودش دارد، متوجه می‌شود که رضایت از کارهای دیگری هم بدست می آید.

کیکورو مادان که یک شکارچی هیولا با مهارت فوق العاده‌ست، ولی تصمیم میگیره که این شغل رو ترک کنه که جوونیش رو هدر نده...

ساتو عاشق دوست دوران کودکی و همسایه‌اش، هیمه، است از زمانی که ۱۰ سال پیش به طور ناگهانی او و پدربزرگش از ناکجاآباد آمدند. حاال هیمه یک دختر زیبای دبیرستانی اما رازآلود است و این باعث می‌شود برای ساتو سخت‌تر شود عشقش را اعتراف کند. سالگرد نخستین ملاقاتشان نزدیک می‌شود. آیا ساتو شجاعت لازم را پیدا می‌کند تا دوستی‌شان را به چیزی بیشتر تبدیل کند؟ یا سرنوشتی متفاوتی برای این زوج نزدیک به انتظار است؟

وقتی کاگامی کازویا پسر عادی، كيريها زيباي تسوكوموگامي را ملاقات مي‌كند، زندگي‌اش كاملاً به هم مي‌ريزد. او به عنوان يك "فرزند تابو" كه موجودات ماوراء‌الطبيعه را به سمت خود جذب مي‌كند، از سوي خداي سرزمين، كوکوري، دستور مي‌گيرد تا يك جن‌گير شود و اين نيروهاي شيطاني را شكست دهد. و بدين ترتيب، او و كيريها با هم به نبرد مي‌پردازند. كاگامي و دوستانش براي يافتن اطلاعات در مورد اين موجودات ماوراءالطبيعه، يك باشگاه مشاوره در مدرسه راه مي‌ اندازند. اما او پشت مشكلات ظاهراً معمولي كه از آن‌ها مي‌شنود، توطئه‌ي بزرگي را براي هدف قرار دادن كوکوري كشف مي‌كند...