انیمه‌های ژانر ماوراء طبیعی

ترم جدید برای سوکونه از راه میرسه و گروه سوکونه با یک باند از دخترای وسوسه انگیز سال اولی روبرو میشه.به نظر میرسه بین سال اولیها خون آشام دیگه ای هست که نسبت به خواهرش موکا کینه ای داره.حالا این کینه باعث میشه چه اتفاقاتی بیافته و اینکه آیا سوکونه میتونه این بچه مشکل دار رو به دوست خودش تبدیل کنه،هیچ کس نمیدونه چه اتفاقی در آینده میافته.

همزمان با جابه‌جایی گروه سیرک، گزارش‌هایی از ناپدید شدن مرموز کودکان در لندن به گوش می‌رسد. ملکه ویکتوریا که از این آدم‌ربایی‌ها نگران شده است؛ سگ وفادار نگهبان خود، سیل فانتوم ‌هیو و سباستین مایکلایس، خدمتکار اهریمنی او را بکار می گیرد. برای انجام یک مأموریت مخفی جهت یافتن کودکان گمشده. با این حال، تلاش برای برقراری تعادل بین اجرای نمایش‌های جدید سیرک و تحقیقات مخفیانه در زیر چادر بزرگ، کار چالش برانگیزی به نظر می‌رسد. با جلب توجه سایر اجراکنندگان و تهدید ناشی از حامی مرموز سیرک، آنچه این دو کشف می‌کنند، سیل را تا اعماق وجودش تکان خواهد داد.

باسارا توجو زندگی سختی دارد. او برادر ناتنی بزرگتر دو خواهر اهریمنی، میو و ماریا ناروسه است. او از خواهرانش در برابر اهریمن‌های خودخواه که به دنبال تصاحب قدرت میو برای خودشان هستند، محافظت می‌کند. علاوه بر آن، افزایش تنش سیاسی در قلمرو اهریمنان، کار او را دشوارتر می‌کند.
زمانی که پیام‌آوری با احضاریه برای یک از خواهران به قلمرو اهریمنان می‌رسد، او و دوستانش با وجود خطر به آنجا می‌روند. حالا در قلمرو دشمن، باسارا برای انجام کاری غیرممکن و محافظت از همه، باید از طریق لذت ها وارد عمل شود.

به دنبال رویارویی با ایزکو گائن متخصص پدیده‌های عجیب، کویومی آراراگی دانش‌آموز سال سوم دبیرستان، در یک فضای خالی و متروک عجیب از خواب بیدار می‌شود. آن ‌هم تنها برای اینکه با چهره‌ای آشنا در مکانی کاملاً نا آشنا روبرو شود. آراراگی با کمک دوستش هیتاگی سنجوگاهارا، به دنبال پاسخ در میان گذشته پیچیده و سردرگمی‌ حال، دست و پا می‌زند.
با این حال، سرنوشت یک بار دیگر او را به دانش‌آموز منتقل‌شده‌ی عجیب اوی اوشینو می‌رساند که پیشنهادی غیرمنتظره ارائه می‌کند. پیشنهادی که ممکن است ریشه‌های وجود او را آشکار کند. با کنار زدن لایه‌های رازآلود پیرامون یک روح، آراراگی به حقیقتی پی می‌برد که قرار نبوده فاش شود.

در ایکبوکورو زندگی شهروندان همچنان به هم گره خورده و انگار سرنوشتشان از پیش تعیین شده. میکادو ریوگامینه یک قدم به زندگی هیجان‌ انگیزی که آرزویش را داشت، نزدیک‌تر شده و عمیق ‌تر به جنبه‌های تاریک‌ ماجراها فرو می‌رود. او پس از به دست آوردن کنترل کامل بر یک رقیب سابق، از قدرت تازه‌اش به دلخواه استفاده می‌کند و گروه دلارز را پاکسازی می‌کند تا آن را به یک سازمان ایده‌آل تبدیل کند.
این کار به همان سختی‌ است که به نظر می‌رسد، زیرا میکادو اکنون باید با دخالت‌های ناخواسته‌ی بیرونی مقابله کند، به ویژه با یک دوست قدیمی و دوباره پیداشده که به شدت دلتنگش بود. از سوی دیگر، ایزایا اوریهارا هنوز نقشه‌هایی در آستین دارد، اگرچه یک مرکز تبادل اطلاعات رقیب که در قلب منطقه‌ی محبوب مرکز شهر کمین کرده، ثابت کرده است که مانع بزرگی برای اوست. بدون شک دیر یا زود دوباره آشوب به پا خواهد شد.

«گودو کوساناگی» به یک مبارز تبدیل می‌شود و با خدایان بدعت‌گذار مبارزه می‌کند. وضعیت او، توجه‌اش را به خودش جلب می‌کند و زندگی را پیچیده‌تر می‌کند، به خصوص با وجود دخترانی مانند «اریکا بلاندلی» که باعث ایجاد موقعیت‌های ناخوشایند برای او می‌شوند و او نمی‌تواند از افتادن به دام عشق آن‌ها خودش را نجات دهد...

«میرای کاکِهاشی» جوان، بعد از وفات والدینش در کنار یکی از خویشاوندانی که رفتار نامناسبی با او دارند زندگی میکند. از آن موقع افسرده شده بود و در شب فارغ التحصیلیش از مدرسه اقدام به خودکشی میکند... اما ناگهان توسط دختری سفیدی نجات پیدا میکند. دخترک خود را به عنوان فرشته‌ای معرفی میکند که میخواهد شادی را به زندگی او، از طریق اهدای قدرتی عظیم و انتخاب به عنوان یکی از جانشینان خدا اعطا کند. و برای رسیدن به آن منصب باید ۱۲ کاندید را در ۹۹۹ روز شکست دهد.

کیمیا کاتسوراگی "خدای فتح" برای اخراج ارواح فراری که بر قلب زنان مسلط شده‌اند، برگشته است. او همچنان در قرارداد خود با شیطان السی گیر افتاده است و باید از دانش کسب شده از تسلط بر انبوهی از شبیه سازهای قرار ملاقات استفاده کند. همچنین با تسخیر قلب آن چیزی که بیشتر از همه از آن متنفر است (یعنی دختران سه بعدی) شبح‌های درون را بیرون براند.
با این حال، خدای فتح کار سختی پیش رو دارد. از بیرون راندن کاراته کارها و معلمان تا ورود بهترین دوست السی از جهنم، او با طیف گسترده ای از دخترانی روبرو است که هوش او را آزمایش خواهند کرد و حتی ممکن است او را غافلگیر کنند. اگرچه او ترجیح می‌دهد در دنیای دو بعدی بماند، اما در واقعیت بدی گرفتار شده است و بنابراین باید در فتح عشق پیشروی کند.