انیمه‌های ژانر اسطوره شناسی

آکوتسو ماساتورا یک اهریمن است که به یک دبیرستان در دنیای انسان‌ها نفوذ کرده است. هدف او پیدا کردن کاندیداهایی برای کمک به جهنم در مبارزه با دشمنان طبیعی‌شان، فرشتگان بهشت است. آکوتسو که کنار لیلی آمانه، دانش‌آموز دیگری که مدتی پیش به اینجا منتقل شده، نشسته است، طعمه زیبایی او شده و تصمیم می‌گیرد او را به عنوان یاری‌گر خود برای این مأموریت برگزیند. اما لیلی ظاهری متفاوت از آنچه به نظر می‌رسد دارد، و آکوتسو نه تنها خود را یاری‌گر یکی از همان دشمنانی می‌بیند که قرار بود شکست دهد، بلکه احساساتی نیز نسبت به او پیدا کرده است.

وقتی کاگامی کازویا پسر عادی، كيريها زيباي تسوكوموگامي را ملاقات مي‌كند، زندگي‌اش كاملاً به هم مي‌ريزد. او به عنوان يك "فرزند تابو" كه موجودات ماوراء‌الطبيعه را به سمت خود جذب مي‌كند، از سوي خداي سرزمين، كوکوري، دستور مي‌گيرد تا يك جن‌گير شود و اين نيروهاي شيطاني را شكست دهد. و بدين ترتيب، او و كيريها با هم به نبرد مي‌پردازند. كاگامي و دوستانش براي يافتن اطلاعات در مورد اين موجودات ماوراءالطبيعه، يك باشگاه مشاوره در مدرسه راه مي‌ اندازند. اما او پشت مشكلات ظاهراً معمولي كه از آن‌ها مي‌شنود، توطئه‌ي بزرگي را براي هدف قرار دادن كوکوري كشف مي‌كند...

۵ سال قبل همه ی کسایی که در روستای اوتسوکا زندگی میکردند به دلیل یک بیماری ای که معلوم نبود از کجا آمده میمردند ولی ۳ نفر جان سالم بردند از این اتفاق که از اون ۳ نفر یکیشون دختر و دوتای دیگر پسر هستند که بعد از اون حادثه ی خیلی بد هر ۳ تای آنها تو کلیسا زندگی میکنن آنها سعی میکنند به صورت مخفیانه زندگی کنند خودشون رو از دیگران مخفی کنند از کسانی که به دنبال آنها هستند شینو یکی از پسرهایی است که میتونه موراسام رو کنترل کنه شمشیر زندگی ولی موراسام از زندگی اون ۳ نفر در کلیسا مطلع میشه و اون ۳ تا دوباره به خطر می افتند Five years later, the family of three now lives under the watchful eye of the small Imperial Church in a nearby village. All is fine and dandy until the Church attempts to reclaim the demonic sword of Murasame. To accomplish this, they kidnap Hamaji to lure Shino, now a bearer of Murasame's soul, and Sousuke, who possesses the ability to transform into a dog. The brothers must put their differences aside to rescue their beloved sister from the Church in the Imperial Capital, signalling the beginning of a very difficult journey.

ایزومیکو سوزوهارا، دختریست که تمام عمرش را در معبد تاکومورا بزرگ شده و بدون اینکه بداند همیشه تحت محافظت دیگران بوده. اوبه هر وسیله‌ی الکتریکی که دست میزند خرابش میکند. تمام چیزی که ایزومیکو آرزویش را دارد، زندگی مثل یک دختر عادیست. اطراف او پر از اسراریست که یک به یک آشکار می‌شود

یوشیموری سومیمورا بچه مدرسه ای 14 ساله معولی نیست. او یک ککیاشی است، یک روحانی که توانایی شکار و با سحر بیرون کردن موجودات ماورالطبیعه را دارد. در منطقه کاراسوموری، جاییکه انرژی روحانی در سطح بالایی جریان دارد، این تواناییها عملی و کاربردی هستند. با این حال ماجراجویی های یوشیموری گاهی با یک ککیاشی دیگر تداخل پیدا می کند: توکاین یوری مارای 16 ساله که معمولاً ضامن یوشیموری در مواقع سخت می شود. جدا از اینکه دوستان کودکی هم هستند مسائل همیشه بین آنها دوستانه نیست، همانطور که اقوام سومیمورا و یوکیمورا چندین سال است از هم کینه خانوادگی دارند. پرداختن به مسائل شیاطین، ارواح و چهار پایان افسانه ای مشکلی نیست، اما یک کینه قدیمی می تواند کشنده باشد- خصوصاً وقتیکه پای طرف سومی هم در میان باشد.

داستان جنگ مقدسی برگرفته از اسطوره‌های باستانی، جایی که الهه آتنا و هادس در طول 200 سال بارها برای دفاع از زمین با یکدیگر جنگیده‌اند. داستان در قرن هجدهم اروپا، 243 سال قبل از «قصر طلایی» اصلی رخ می‌دهد. سه کودک کوچک به نام‌های تنما، آلون و ساشا دوران کودکی بسیار شاد و مشترکی داشته اند.
تنما که فردی تهاجمی اما درستکار است، برای تبدیل شدن به یک شوالیه به پناهگاه منتقل می‌شود. در آنجا با ساشا که خواهر آلون است، مجدداً دیدار می‌کند و متوجه می‌شود که او تجسم الهه آتنا است. آلون که مهربان، آرام و عاشق نقاشی است، برای بدن پادشاه دشمن هادس انتخاب شده است. تنما در نهایت به شوالیه پگاسوس تبدیل می‌شود و در نبردی شدید با بهترین دوست خود آلون درگیر می‌شود.

در حالی که وی ووژیان همچنان نقش یک دیوانه پریشان از خاندان لانلینگ جین را بازی می‌کند، در اقامتگاه ابری سکونت می کند. در همین حال لان وانگجی هم‌کلاسی سابق او به دنبال پاسخی برای بازوی شیطانی قطع شده‌ای است که در اختیار دارند. با پخش شدن انرژی تاریکی بزرگی از این دست قطع شده، آن دو مجبور به همکاری برای مهارش می‌شوند. با این حال، بازوی شیطانی تنها نیروی تاریک نهفته در منطقه نیست. با افزایش تنش‌های معنوی در کوه‌های خاندان Gusu Lan وظیفه‌ی تلاش برای بازگرداندن نظم به حالت قبلی خود بر دوش این دو نفر است.
داستان سقوط Wei Wuxian از مقام خود با روشن شدن بیشتر دلایل گرایش او به مسیر شیطانی ادامه می‌یابد. این فرصتی است برای او تا ثابت کند که واقعاً از مسیر ممنوعه رهایی یافته است و آن ساحر دیوانه ای که همه از او به یاد دارند، نیست.