انیمه‌های ژانر مثلث عشقی

تایکی اینوماتا، دانش آمور سال سوم در دبیرستان، به آموزشگاه ایمی می رود. آموزشگاه ایمی یک مدرسه با آموزش یکپارچه و با تمرکز زیاد بر روی برنامه ورزشی است. تایکی به تیم بدمینتون دبیرستان پیوسته، و تلاش می کند تا در تمرینات عمومی در سریع ترین زمان ممکن شرکت کند. اما هر چقدر هم که زود می رود، همیشه دومین کسی است که در ورزشگاه حاضر می شود. فردی که همیشه از او زودتر در ورزشگاه حاضر تست چیناتسو کانو است، یک دانش آموز سال اول دبیرستان که تایکی بصورت مخفیانه به او علاقه دارد. چیناتسو ستاره در حال صعود تیم بسکتبال مدرسه است، و فاصله و تفاوت او با تایکی بسیار زیاد است. با وجود این که تایکی بازیکن بدمینتون خوبی است، اما محبوبیت او حتی به چیناتسو نزدیک هم نیست، و این قضیه احتمال این که احساساتش متقابل باشد و جواب مثبت بگیرد را کمتر هم می کند. با این وجود، در یک پیچش عجیب سرنوشت، کار چیناتسو به خانه تایکی کشیده می شود! تایکی که می خواهد یک فرد مناسب و لایق برای بودن با چیناتسو باشد، رویایی همسان با رویای دختری که به صورت مخفیانه دوست دارد را دنبال می کند: شرکت کردن در مسابقات کشوری. تایکی حتی از قبل نیز سخت تر تمرین می کند، تنها به این هدف که رابطه ای قوی و پایدار با هم‌خانه جدید خود ایجاد کند.

نانامی تاکاهاشی یک دانش آموزدبیرستانی ۱۵ ساله هست که عاشق محبوبترین پسر مدرسه،یعنی یانو موتوهارو شده و با او دوست میشه.اما حفظ رابطه آنها به این راحتی نیست! گذشته یانو احساسات پیچیده ای رو براش به ارمغان آورده که سبب شده یانو بسختی بتونه با احساسات خودش صادق باشه .در این میان یوری یاماموتو خواهر دوست دختر از دست رفته یانو و تاکه یوچی ماسافومی بهترین دوست یانو قرار دارند .گذشته مشترک یوری با یانو بیشتر از اونیه که کسی بدونه و احساسات یوری عمیق تر اونیه که وی در جمع نشون میده.تاکه یوچی برای دوستی با یانو ارزش قائله ولی در عین حال حاضره آن را بخاطره شخصی که براش عزیزه از دست بده.نانامی باید درون خودشو عمیقتر جستجو کنه تا بتونه احساسات واقعی خودشو نسبت به یانو پیدا کنه در همچنین بتونه به احساسات یانو نسبت به خودش اعتماد کنه و اونها رو بپذیره و تصمیم بگیره که آیا یانو واقعا همان فرد مورد نظر اونه یا اینکه شخص دیگری هست که مایه تسلی وآرامش بیشتری برای یوری فراهم کنه؟در این راه نانامی از دوستانش که شیفته موضوعات عشق و عاشقی(واینجور چیزاهستند !)یعنی میزو وتاکا راهنمایی خواهد گرفت.

هیتومی کانزاکى دختر 15 ساله معمولی است که به کارت‌های تاروت و فالگیری علاقه دارد. یک شب پسری به نام وان فانل همراه با یک اژدهای خشمگین از آسمان ظاهر می‌شود. به لطف پیش‌گویی هیتومی، وان موفق به کشتن اژدها می‌شود. اما ستونی از نور ظاهر شده و هر دو را در بر می‌گیرد. در نتیجه هیتومی خود را در دنیای گایا (سرزمین مرموزی که زمین در آن آویزان است) پیدا می کند.
در این سرزمین جدید هیتومی به زودی متوجه می‌شود که وان شاهزاده پادشاهی فانه لیا است که به زودی تحت حمله امپراتوری شیطانی زایباخ قرار می‌گیرد. در تلاش برای مقابله با آن‌ها، وان سوار بر اسکافلونه که یک لباس جنگی مکانیکی است می‌شود، اما شکست می‌خورد و فانه لیا نابود می‌شود.
اکنون هیتومی و وان در حال فرار هستند و با شوالیه خوش سیمای آستوریایی به نام آلن شزار برخورد می‌کنند که هیتومی با تعجب متوجه می‌شود دقیقاً شبیه به دل بستگی خود در زمین است. با برخی متحدان جدید در کنار خود، وان و هیتومی علیه نیروهای زایباخ می‌جنگند، زیرا این امپراتوری در تلاش است تا قدرت باستانی را احیا کند.

در فصل قبل دیدیم که هاریما کنجی داستان ما که عاشق سوکاموتو تنما شده بود تمام تلاش خودش رو برای رسیدن به عشقش کرد، ولی هیچوقت نتونست عشق خودش رو اعتراف کنه! از اون طرف سوءتفاهم هایی که بین کنجی و ساواچیکا اری افتاد باعث نزدیک شدن این دو متنفر از هم شد البته اتفاق هایی که بین سوکاموتو یاکومو و کنجی افتاد رو هم نمیشه نادیده گرفت و حالا ادامه داستان…

اولش، تاکایوکی نارومی فقط به این دلیل با میزوکی هایاسا دوست شده بود چون بهترین دوست میزوکی، هاروکا سوزومیا بهش علاقه داشت، به هر حال بعد از اون، تاکایوکی،رفیقش شینجی تایرا، و میزوکی بزرگ و بهترین دوستای هم شدن.بعدش یه روز هاروکا به تاکایوکی اعتراف کرد عاشقشه.تاکایوکی برای اینکه به احساسات هاروکا لطمه ای وارد نشه،قبول کرد باهاش قرار بزاره. بعد از یه سری حوادث، رابطه اونا صمیمی شد، حتی بعد از اینکه تاکایوکی و میزوکی شروع به ابراز علاقه به همدیگه کردن.ولی ناگهان، ضربه های غم انگیز، باعث میشه همه چیز برای این چهار دوست هرگز همونطوری که بود نشه