انیمه‌های سینمایی

زندگی برای کانا کوموتو و دوستانش در شهر کوچک ژاپنی شان به آرامی می‌گذرد. هر روز شبیه روز قبل است و به نظر می‌رسد روزهای آینده هم همینطور خواهد بود. کانا به مدرسه می‌رود، با دوستانش می‌گردد و از لاک زدن به ناخن‌ها و گوش دادن به موسیقی لذت می‌برد. اما به نظر می‌رسد هیچ اتفاق خاصی قرار نیست رخ دهد.
کانا و دوستانش برای تغییر روال، تصمیم می‌گیرند موشکی با بطری بسازند و آن را به فضا پرتاب کنند، حتی اگر احتمال رسیدن آن به فضا هم کم باشد. با این حال، درست زمانی که موشک کامل می‌شود، ناگهان رباتی به آن برخورد کرده و آن را نابود می‌کند. پس از آن به سرعت، زنی با موهای صورتی ظاهر می‌شود و ادعا می‌کند که یک بازرس کهکشانی است.
زندگی کانا به سرعت هیجان‌انگیزتر از چیزی می‌شود که او هرگز تصور می‌کرد، با احساسات جدید، تغییر در روابط دوستانه و حتی مشکلات با پسرها روبرو می‌شود. معلوم می‌شود که زندگی می‌تواند به سرعت یک چشم به هم زدن بگذرد، آنقدر سریع که حتی فرصت درک آن را از دست بدهیم. پس این ربات‌های عجیب و غریبی که در بدترین مواقع ظاهر می‌شوند، چه داستانی دارند؟!

رؤیای لولوش لامپروژ برای نابودی امپراطوری بریتانیا به آرامی فرو می ریزد. خواهرش، نونالی، توسط شنایزل ال بریتانیا ربوده شده است و سوزاکو کوروروگی التماس های ناامیدانه او برای کمک را نادیده می گیرد. شوالیه های سیاه به تدریج ایمان خود را به لولوش به عنوان رهبر از دست می دهند و فدراسیون متحد ملل، جنگ جهانی علیه بریتانیا را آغاز کرده است.
لولوش که از خیانت‌های متعدد، از دست دادن قابل توجه قدرت و خشم فزاینده نسبت به امپراتور چارلز زی بریتانیا رنج می‌برد، تصمیم نهایی خود را می‌گیرد: اگر نمی‌تواند امپراتوری را از بیرون نابود کند، آن را از درون برای خود خواهد گرفت.

پس از رویدادهای مسابقات بین دبیرستانی، تیم والیبال دبیرستان کاراسونو تصمیم می گیرد با شرکت در اردوی تمرینی فشرده ای که توسط دبیرستان نکوما در توکیو برگزار می شود، دوباره خود را جمع کند. در اردو، تیم همچنان متحمل باخت های پی در پی به سایر مدارس حاضر در آنجا می شود. بازیکنان با رسیدن به بن بست، هر کدام برای شکستن روال خود و تقویت مهارت هایشان تلاش می کنند.
برای شویو هیناتا و توبیو کاگیاما، دوتایی ست زن و اسپک زن تیم، نا امیدی ها باعث می شود بیش از هر کس دیگری دچار مشکل شوند. در حالی که هیناتا سبک بازی خاص خود را پیشرفت می دهد، بی احتیاطی او باعث می شود که با پاس های کاگیاما هماهنگ نباشد و در عوض خشم هم تیمی اش را برانگیزد. آنها در جستجوی پاسخی برای مشکلات خود، چیزهایی را که کم دارند از دو فرد غیرمنتظره پیدا می کنند. آیا این برای تیم کافی است تا از بحران عبور کند؟

۱۰۰۰۰ سال در آینده، دنیا به مکانی کاملا متفاوت تبدیل شده هیولاها آزادانه بر روی زمین پرسه میزنند، و مردم نیز به سلاح های با تکنولوژی بالا مجهز شده اند بهمراه اسبهای سایبرنتیک زندگی خاکی و پست را دارند که بیشتر مناسب قرن های گذشته است. داستان متمرکز بر دهکده ای کوچک است که مورد حمله هیولاها است و تحت حکمرانی ظالمانه کنت "ماگنوس لی" است، یک خون آشام قدرتمند که هزاران سال است که بر آن سرزمین حکمرانی میکند. وقتی که یک دختر جوان توسط کنت گاز گرفته میشود تبدیل به آلت بازی جدید او میشود، او از غریبه ای سرگردان درخواست کمک میکند (D) معلوم میشود که D یکی از ماهرترین شکارچیان خون آشام دنیا است. و او تصمیم به از هم پاشیدن نوکران بیشمار ماگنوس لی و پایان بخشیدن به حکومت کنت میگیرد.