انیمه‌های ژانر فرهنگ اوتاکو

نوجوان اوتاکویی به نام تسوتسویی بالاخره در رابطه‌اش با ایروها، هم‌کلاسی زیبایش احساس راحتی می‌کند، اما دنیای واقعی همچنان برای هر دوی آن‌ها مشکلاتی ایجاد می‌کند. با نزدیک شدن به جشنواره‌ی فرهنگی مدرسه، تسوتسویی در کمیته‌ی برگزاری جشنواره گیر می‌افتد، در حالی که هم‌کلاسی‌های ایروها او را تحت فشار قرار می‌دهند تا در مسابقه‌ی زیبایی شرکت کند.
از طرفی، ایتو، بهترین دوست تسوتسویی، بالاخره جرات می‌کند احساساتش را به آیادو اعتراف کند، اما او ردش می‌کند. در حالی که ایتو تلاش می‌کند این رد شدن را پشت سر بگذارد و تسوتسویی برای گذراندن جشنواره جان می‌کند، هر دوی آن‌ها تصمیم می‌گیرند هر کاری که می‌توانند انجام دهند تا آدم‌های بهتری شوند. آیا نیت خیر آن‌ها راه را برای یک پایان خوش هموار می‌کند، یا قلب‌های بیشتری در این مسیر شکسته خواهند شد؟

بعد از اینکه نرم افزار بلسینگ اولین کار خودشون رو معرفی کردن، اِریری و اوتاها گروه رو ترک کردن تا در ساخت بازی بزرگی بنام "فیلدز کرونیکل" به یه سازنده ی معروف، آکانه کوساکا بپیوندن. در همون حال، تومویا و مِگومی با اعضای جدید و بخشای مختلف دست به دست هم میدن تا بازی جدیدشونو تولید کنن. چی به سر کار بزرگ اِریری و اوتاها میاد؟ رابطه ی بین تومویا و مگومی تغییر میکنه؟ و سرنوشت نهایی بازی جدید نرم افزار بلسینگ چی میشه؟

عشق‌های اول گیج‌ کننده هستند. ریتسو اونودرا که به تازگی به عنوان ویراستار مانگای شوجو در انتشارات معروف ماروکاوا استخدام شده، کاملاً پریشان است. کار کردن زیر نظر ماسامونه تاکانو که فردی جدی و فوق‌العاده است، به خودی خود سخت است. با این حال، ماسامونه نه تنها اولین عشق دوران راهنمایی ریتسو است، بلکه ناگهان اعلام می‌کند که اونودرا را دوباره عاشق خودش می‌کند.
یوشی ‌یوکی کاتوری، ویراستار دیگری در همان بخش بدون اینکه آن‌ها بدانند، با چیاکی یوشینو مانگاکار محبوب رابطه دارد. با این حال، چیاکی بی‌خیال متوجه نمی‌شود که دوست دبیرستانی‌اش یوو یاناسه، احساسات عمیق‌تری نسبت به او دارد. هاتوری که شخصیتی آرام اما دلسوز است، به سادگی از عشق خود دست نمی‌کشد.
عاشق شدن برای اولین بار در سن 31 سال قطعاً دردسرساز است. شوتا کیسا، ویراستار دیگری با کو یوکینا، دانشجوی 21 ساله‌ رشته‌ی هنر، دوست است. کیسا با وجود اطمینان‌های یوکینا، نمی‌تواند به این شک و تردید غلبه کند که آیا کسی مثل او واقعاً لایق دوست‌پسر جوان‌تر و جذاب خود هست یا نه.

برادر و خواهری به نام های تاموتسو و نیواکا دنکی گای، در حال خرید در آکی‌هابارا هستند که ناگهان توسط هیولاهای کاسپلی خون آشام تحت حمله قرار می‌گیرند! این موجودات که «باگد وان» نامیده می‌شوند، قادرند با گاز گرفتن هر کسی او را تسخیر کنند و به زودی شروع به ایجاد آشوب در سراسر شهر می‌کنند.
تاموتسو که خود را در معرض خطر یکی از این موجودات می‌بیند، توسط ماتومه مايوناکای مرموز و مجهز به چوب بیسبال نجات می‌یابد. آن‌ها با هم چندین رویارویی دیگر با باگد وان‌ها را پشت سر می‌گذارند، اما پس از مدتی تاموتسو در حین محافظت از ماتومه به شدت زخمی می‌شود.
ماتومه بدون هیچ انتخاب دیگری، او را به عنوان یک باگد وان سطح بالا احیا می‌کند؛ درست مانند خودش! تاموتسو و ماتومه به همراه آریسا آهوکاینین، کاسپلی‌کار مشتاق، گروهی به نام «مایونز الکتریکی» را تشکیل می‌دهند و شروع به نابودی باگد وان‌ها به تنها روشی که می‌شناسند می‌کنند: کندن لباس‌های آن‌ها و در معرض نور خورشید قرار دادنشان!

دانش آموز سال چهارم دبستان آیومو فوجینو غالباً برای روزنامه مدرسه خود، مانگا های چهار تکه ای می کشد، و به خاطر داشتن بهترین طراحی در کلاس خود مورد تشویق و تمجید قرار می گیرد. یک روز، معلم او از او می خواهد تا یکی از جاهای مانگای خود در روزنامه مدرسه را به دانش آموز مدرسه گریز به اسم کیوموتو بدهد. هنگامی که مانگای کیوموتو در کنار مانگای فوجینو قرار می گیرد، به دلیل داشتن جزئیات بالای طراحی مورد ستایش بسیار زیادی قرار می گیرد. این قضیه باعث حسادت بسیار زیاد و همراه با عصبانیت فوجینو می شود. فوجینو که نمی پذیرد که توسط کسی که به سختی و به ندرت به مدرسه می آید شکست خورده است، خود را وقف یادگیری خلق کردن مانگا می کند. اما هر چه زمان بیشتر می گذرد، به نظر می آید که هدف او برای بهتر بودن از کیوموتو دورتر و دورتر می شود‌. فوجیموتو که حالا کلاس ششم دبستان است، در نهایت تصمیم می گیرد که تسلیم شده و دیگر مانگا نسازد. روز فارغ التحصیلی می رسد و از فوجینو خواسته می شود که گواهی فارغ التحصیلی کیوموتو را به او دهد. به صورت اتفاقی، این دو بالاخره یکدیگر را رودررو میبینند. این ملاقات غیر منتظره پیامد هایی بسیار فراتر از چیزی خواهد داشت که هیچکدام آنها بتوانند حدس بزنند.